افسردگی چیست؟

ویلیام استایرون، رمان‏نویس و مقاله‏نویس آمریکایی (1925-2006)، این استعاره به‏یادماندنی را برای افسردگی ارائه‏داد: نم نم خاکستری رنگ وحشت. این اختلال خلقی ممکن است به‏ظاهر به‏گونه‏ای غیر‏ مترقبه رخ‏دهد، یا اینکه بلافاصله بعد از شکست یا از دست‏دادن عزیزی ظاهر شود و باعث ایجاد احساس ماندگار غم، بی‏ارزشی، ناامیدی، بدبینی، یا گناه در شخص گردد. افسردگی تمرکز،  انگیزش، و دیگر جنبه‏های عملکرد روزمره  را  هم مختل می‏کند.

بنا به تعریف سازمان بهداشت جهانی، افسردگی علت اصلی ازکارافتادگی در سطح جهان است. امروزه، بیش از 90 میلیون نفر در جهان دچار این اختلال خلقی هستند، و موارد بروز آن در تمام نقاط جهان افزایش می‏یابد. شادی برای آمریکایی‏ها بسیار اهمیت دارد، اما تعداد بیشتر و بیشتری از آنها دچار افسردگی می‏شوند: تقریبا 15 میلیون نفر از مردم این کشور با این اختلال خلقی دست و پنجه نرم‏ میکنند، و تعداد جوانان در بین این افراد رو‏به افزایش است.

 افسردگی در اشکالی از افسردگی عمده تا گفتار پریشی و اختلال عاطفی فصلی بروز می‏کند. همچنین، اپیزود‏های افسردگی یکی از ویژگی‏های اختلال دوقطبی هستند.

افسردگی اختلالی پیچیده است که تعداد زیادی از سیستم‏هایی بدن از جمله سیستم ایمنی را در نقش علت یا معلول درگیر می‏کند، خواب را مختل می‏سازد و باعث اختلال در اشتها می‏شود. در برخی از موارد، افسردگی وزن بدن را کاهش می‏دهد و در موارد دیگر در افزایش آن نقش‏دارد. علاوه بر آن، افسردگی اغلب با اضطراب همراه است. تحقیقات نشان داده‏است که افسردگی و اضطراب نه تنها با هم رخ می‏دهندکه در الگوهای آسیب‏پذیری با هم همپوشانی دارند.

به‏دلیل پیچیدگی افسردگی، درک کامل آن دست‏نیافتنی بوده است. شواهد فزاینده‏ای در دست است که نشان می‏دهند شاید افسردگی در‏واقع یک راهبرد دفاعی ضروری بدن باشد: نوعی خاموش‏‏سازی یا بی‏تحرک‏سازی در پاسخ به خطر یا شکست که هدف از آن حفظ انرژی شخص و کمک به بقای اوست.

شواهدی در دست است که نشان می‏دهد آسیب‏پذیری به افسردگی  به‏طور مستقیم ― از طریق مصرف ناکافی مواد مغذی مانند چربی‏های امگا 3 ― و به‏طور غیر مستقیم، از طریق گونه‏های مختلف باکتری موجود در روده، با رژیم غذایی در ارتباط است. اما، افسردگی دربرگیرنده خلق و خوی و افکار و همچنین بدن است، و برای افراد مبتلا به این اختلال و مراقبت‏کنندگان آنها دردناک است. علاوه بر آن، افسردگی به طور فزاینده‏ای در بین کودکان شایع می‏یابد.

حتی حاد‏ترین موارد افسردگی تا حد زیادی درمان‏شدنی هستند. این اختلال اغلب چرخشی است، و با درمان زود‏هنگام آن می‏توان از اپیزود‏های عود‏کننده پیشگیری کرد یا با اقدامات احتیاطی و پیشگیرانه آنها را به تاخیر انداخت. بسیاری از تحقیقات نشان داده‏اند که موثرترین درمان افسردگی درمان شناختی-رفتاری است که با کاربرد دارو‏های ضد افسردگی یا بدون استفاده از آنها با الگو‏های افکار مشکل‏ساز مقابله می‏کند. همچنین، شواهدی به‏سرعت جمع‏آوری می‏شود که نشان می‏دهند مراقبه ذهن‏آگاهی منظم، به‏تنهایی یا همراه بادرمان شناختی، می‏تواند پیش از آغاز شدن افسردگی از بروز آن جلوگیری کند. این‏کار ،که از طریق کاهش‏دادن واکنش‏پذیری به تجارب ناراحت‏کننده صورت می‏گیرد، به‏طور موثری ذهن فرد افسرده را از افکار منفی تکراری دور می‏کند، که این افکار اغلب آغاز‏گر مارپیچ رو به پایین خلق و خوی هستند.

نشانه‏ های افسردگی

اشخاص مبتلا به افسردگی تمام علائم آن را نشان نمی‏دهند. در برخی از آنها تعداد اندکی از علائم بروز می‏کند، و در دیگران تعداد زیادی از علائم مشاهده می‏شود. شدت علائم بین مبتلایان به این اختلال و به مرور زمان تغییر می‏یابد.

افسردگی اغلب با احساس غم، اضطراب، یا آنهدونیا (فقدان احساس لذت) پایدار، احساس ناامیدی یا بدبینی، و احساس گناه، بی‏ارزشی یا درماندگی همراه است. همچنین، ممکن است دربرگیرنده بی‏علاقه‏شدن به یا لذت نبردن از سرگرمی‏ها  و فعالیت‏هایی مانند مقاربت جنسی شود که در گذشته از آنها لذت می‏برد. کاهش انرژی، خستگی، یا احساس «کندشدگی»، و همچنین بی‏قراری، تحریک‏پذیری، و دشواری تمرکز، یاد‏آوری، یا تصمیم‏گیری نیز علائم رایج افسردگی هستند. بسیاری از افراد متبلا به افسردگی افکار مرتبط با مرگ یا خودکشی در سر دارند.

امکان دارد اشخاص مبتلا به افسردگی دچار اختلال در خوابیدن (بی‏خوابی، بیداری زودهنگام صبحگاهی، یا خواب بیش از حد) و درغذا خوردن (تغییر اشتها، کاهش یا ضافه وزن) شوند. علائم فیزیکی پایدار شاید شامل سردرد، اختلالات گوارشی، و درد مزمن باشد.

علل افسردگی

دلیل واحدی برای بروز افسردگی وجود ندارد، و احتمالا ترکیبی از عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی، محیط زیستی و روانشناختی در ایجاد آن نقش دارند. تجارب منفی عمده ― تروما، از دست دادن عزیزی، رابطه‏ای دشوار، یا هرگونه وضعیت تنش‏زا که توانایی مقابله با آن را در هم می‏شکند ― ممکن است آغازگر اپیزود افسردگی باشند، و امکان دارداپیزود‏های متعاقب آن آغازگر مشخصی داشته یا نداشته باشند.

افسردگی پیامداجتناب‏ناپذیر وقایع منفی زندگی نیست. تحقیقات به‎طور فزاینده‏ای نشان می‏دهند که فقط هنگامی مارپیچ رو به پایین خلق و خوی فعال می‏شود که این گونه وقایع بیش از حد آغازگر الگوهای نشخوار فکری و افکار منفی شوند، به‏ویژه در باره خود شخص.

بررسی‏هایی که در آنها از فناوری‏هایی مانند تصویرسازی تشدید مغناطیسی (ام آر آی) مغز استفاده می‏شود نشان می‏دهند که مغز افراد مبتلا به افسردگی متفاوت با مغز افراد غیر مبتلا به آن است، مخصوصا به‏نظر می‏آیدبخش‏هایی از مغز که مسئول تنظیم خلق و خوی، تفکر،خواب، اشتها و رفتار هستند عملکردی غیرعادی دارند. مشخص نیست کدامیک از تغییراتی که که در مغز دیده می‏شود احتمالا علت بروز افسردگی و کدامیک معلول آن باشند.

برخی از نواع افسردگی معمولا در خانواده سابقه دارند،که این نشان می‏دهد شاید این اختلال ناشی از آسیب‏پذیری ژنتیکی باشد.

درمان افسردگی

حتی شدید‏ترین موارد افسردگی کاملا درمان‏پذیرند. همانند بسیاری از بیماری‏ها، هرچه درمان زود‏تر آغاز شود موثر‏تر خواهد بود و احتمال پیشگیری از بازگشت آن افزایش می‏یابد.

درمان مناسب برای افسردگی با معاینه توسط پزشک آغاز می‏شود. داروهایی خاص، و همچنین برخی از بیماری‏ها، ضایعات، و اختلالات مانند عفونت ویروسی یا اختلال تیروئید ممکن است همان علائم افسردگی را ایجاد کنند و نباید این احتمال را نادیده گرفت. پزشک باید از بیمار بپرسد که آیا مصرف کننده الکل و دارو است، و اینکه آیا  به مرگ یا خودکشی فکر می‏کند.

پس از تشخیص افسردگی، می‏توان بیمار را به طرق مختلف درمان‏کرد. استفاده از دارو و رواندرمانی رایج‏ترین درمان‏ها هستند. در بسیاری از تحقیقات مشخص شده‏است که رواندرمانی شناختی-رفتاری به تنهایی یا همراه با دارو درمانی بسیار موثر است.

رواندرمانی به الگوهای تفکری می‏پردازد که باعث وقوع افسردگی می‏شوند، و بررسی‏هها نشان داده‏اند رواندرمانی از بازگشت افسردگی جلوگیری می‏کند. دارودرمانی در اغلب موارد برای تخفیف‏دادن علائم مانند اضطراب حاد مفید است و بیماران مبتلا به افسردگی را قادر می‏سازد رواندرمانی معنا‏دار را آغاز کنند.

رویکرد‏های طبیعت‏گرایانه برای درمان افسردگی

برای درمان افسردگی به درمان فعال احتیاج است زیرا این اختلال ممکن است تاثیراتی ماندگار بر عملکرد مغز داشته باشد که احتمال وقوع اپیزود‏های صرع را افزایش دهند. هرچه اپیزود افسردگی طولانی‏تر باشد، احتمال وفوع آن در آینده بیشتر می‏شود.ینده را

اما، راه‏های متعددی برای درمان افسردگی وجود‏دارد، و برخی از موثرترین آنها، و به ویژه در موارد خفیف یا متوسط این اختلال, به نسخه پزشک یا هیچ‏گونه مداخله دارویی احتیاج ندارند.

افسردگی را می‏توان غاری تصور کرد که خروج از آن مسلزم صرف وقت و تلاش است. ولی خروج از این غار ممکن است، و معمولا با یادگیری الگو‏های جدید تفکر و عمل رخ می‏دهد. تغذیه هم در این فرآیندنقش دارد.

افسردگی و سلامتی شخص افسرده

اضطراب روانی به سلامت شخص آسیب شدید وارد می‏کند: در افراد مبتلا به افسردگی ریسک حادثه قلبی سه برابر می‏شود. در واقع، افسردگی بر کل بدن تاثیر می‏گذارد، سیستم ایمنی را ضعیف می‏کند، آسیب‏پذیری به عفونت‏های ویروسی را افزایش می‏دهد و ، به مرور زمان، حتی احتمالا باعث بروز سرطان می‏شود ― که این دلیلی قوی برای درمان زودهنگام است. افسردگی خواب را هم مختل می‏سازد، احساس رخوت را تشدید می‏کند، برمشکلات تمرکز می‏افزاید، و درکل سلامت را به‏مخاطره می‏اندازد.

نرخ ابتلا به دیابت و پوکی استخوان در افرادی که دچار افسردگی هستند بالاتر است. گاهی اوقات افسردگی به صورت افسرده‏خویی تظاهر می‏کند که مشخصه آن معمولا دوره‏‏‏های طولانی پایین بودن سطح انرژی و عزت نفس، و کم بودن توانایی لذت بردن است.

زندگی با افسردگی

گرچه هر از گاهی همه افسرده یا غمگین می‏شوند، افسردگی بالینی ابتلای فراگیر‏تر به نشخوار فکری منفی، دیدگاه غم‏انگیز، و فقدان انرژی پایدار است. افسردگی بالینی نشانه ضعف شخصی یا حالتی نیست که شخص مبتلا اراده کند، یا بخواهد، برطرف شود. اشخاص افسرده نمی‏توانند « خود را جمع و جور کنند» تا بهتر شوند.

زندگی امروزی همراه با فشار‏های فزاینده به برطرف شدن افسردگی کمک نمی‏کند چون در آن بر دستاورد‏های زودهنگام  در دوران کودکی به قیمت از دست رفتن بازی آزاد، تغییر فرهنگی از تماس مستقیم اجتماعی به ارتباطات الکترونیکی، و تمرکز بر ثروت مادی به قیمت از دست دادن تجارب غنی و تماس‏های اجتماعی تاکیدمی‏شود. اینها همگی در ایجاد افسردگی نقش دارند.

اما، شواهدی در دست است که نشان می‏دهند افسردگی، با اینکه دردناک است، شاید تاثیر مثبتی داشته‏باشد و روش‏های فکری را با خود به همراه بیاوردکه اشخاص دچار افسردگی را وادار سازند از تمرکز بر مشکلات در نقش پیش‏درآمدی برای حل‏کردن مشکلات استفاده کنند. در واقع، برخی از محققان این فرضیه را ارائه داده‏اند که افسردگی ممکن است کمک کند شخص مبتلا به آن ترغیب شود به خودآگاهی به‏شدت مورد نیاز خود دست‏یابد.

شکل‏های عمده افسردگی

چیزی که بیشتر مردم از آن به‏عنوان افسردگی یاد می‏کنند افسردگی یک‏قطبی است ― حالت مداوم غمگینی، بی‏احساسی، درماندگی، و از دست‏دادن انرژی. این حالت را افسردگی عمده یا ماژور هم می‏نامند.

اپیزود‏های افسردگی در اختلال دوقطبی هم رخ می‏دهند، که مشخصه آن دوره‏های افسردگی است که بین آنها دوره‏های شیدایی و پرانرژی وقوع می‏یابند، و بیماران بین این دو قطب از حالات خلقی گاهی اوقات به‏مدت چند روز و گاهی هم در طی چند سال در نوسانند، و اغلب بین این دوحالت دوره‏های باثبات وجود دارد.

تولد کودک امکان دارد آغازگر نوسانات خلقی یا دوره های گریه کردن بی‏دلیل در چند روز یا چند هفته پس از زایمان باشد، که آنرا احساس غم در چند روز اول پس از زایمان می‏نامند. اگر این حالت حاد‏تر و طولانی‏تر باشد، افسردگی پس از زایمان نامیده می‏شود، که به درمان احتیاج دارد زیرا ممکن است توانایی والدین را در مراقبت از نوزادشان مختل سازد.

امکان دارد افسردگی به‏صورت فصلی و عمدتا در زمستان رخ‏دهدکه ساعات تابش خورشید کمتر است. این افسردگی را اختلال عاطفی فصلی یا SAD می‏نامندکه اغلب با قرارگیری در معرض انواع خاصی از نور مصنوعی کاهش می‏یابد.

بیولوژی افسردگی

با بهره‏گیری فراوان از علم بیولوژی، علائم متعدد افسردگی از اختلالات خواب و ناتوانی در لذت بردن تا فقدان انگیزش و احساس گناه شناسایی شد. بیولوژی افسردگی، به‏دلیل پیچیدگی‏اش و به‏خاطر اینکه این اختلال درد و رنج فراوانی برای انسان ایجاد می‏کند، موضوعی عمده در تحقیقاتی است که در باره افسردگی صورت می‏گیرد.

هیجان‏زدگی افراطی سیستم پاسخ به فشار روانی، تغییرات در فعالیت مواد نوروشیمیایی مختلف در مغز، کاهش کارآیی مدار عصبی و عصب زایی، اختلالات در استفاده از انرژی در سلول‏های عصبی، تجاوز مواد التهابی به داخل مغز، و بهم خوردگی ریتم شبانه‏روزی 24 ساعته مغز ما ، همگی در آغاز افسردگی یا پیشرفت آن نقش دارند و بر نوع و شدت علائم تاثیر می‏گذارند.

 

افسردگی و خودکشی

بیشتر موارد خودکشی با شکلی از اختلال روانی، به‏ویژه افسردگی، در ارتباطند و هرچه افسردگی حاد‏تر باشد، ریسک آن بیشتر خواهد بود. اما، بیشتر افراد مبتلا به افسردگی عمده خودکشی نمی‏کنند.

بررسی‏ها نشان داده‏اند که تقریبا 5% افراد دچار افسردگی شاید افکار خودکشی (اندیشه‏پردازی خودکشی‏گرا) داشته‏باشند. فقط درصد اندکی از آنها به‏طور فعال برای خودکشی برنامه‏ریزی می‏کنند.

روشن‏ترین نشانه هشدار‏دهنده خودکشی صحبت در باره مرگ‏خواهی است. و بهترین راه برای تعیین اینکه آیا ریسک خودکشی وجود دارد پرسش از شخص دچار افسردگی است.

کودکان و افسردگی

اختلالات روانی مانند افسردگی به طور فزاینده‏ای در جوانان ، از جمله کودکان پیش‏دبستانی، مشاهده می‏شود. افسردگی ،به ویژه در جوانان، نیازمند درمان فعال است ― ممکن است نمو نرمال آنها را مختل سازد.

امکان دارد افسردگی به اندازه افراد بالغ در کودکان یافت‏شود، و  علائم آن غمگینی، رخوت، و بی‏علاقگی است. اما، افسردگی مخصوصا در کودکان، به‏صورت تحریک‏پذیری ظاهر می‏شود، گرچه در برخی موارد خشم و تخلیه‏ی هیجانی نشانه آن است.

افسردگی در کودکان دلایل متعددی دارد. شاید پاسخی به آزار‏رسانی (زورگویی) باشد. شواهد کافی در دست است که رسانه‏های اجتماعی در افسردگی میان جوانان نقش دارند. امکان دارد کاهش بازی آزاد (که در آن کودکان به‏طور سنتی نگرانی‏های خود را حل می‏کنند و بازی آزاد منبع لذت بزرگی برای آنهاست) یکی دیگر از منابع افسردگی میان جوانان باشد

ملاقات با خویشتن

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *