همهی انسانها گاهی اوقات در واکنش به چیزهای واقعی مانند احتمال ابتلا به کرونای شدید یا چیزهای کاملاً خیالی مانند احتمال ورشکستگی مالی در شرایط خوب دچار اضطراب میشوند.
اما این واکنشها کوتاهمدت هستند.
اضطراب برای محافظت از ما است و این سیستم برای تضمین بقا مجهز شده است.
زمانی اضطراب نوعی اختلال تلقی میشود که نگرانی بسیار شدیدتر از چیزی باشد که شرایط اقتضا میکند، تا هفتهها یا ماهها تداوم یابد، کنترل افکار نگرانکننده دشوار باشد و عملکرد روزمره را مختل کند.
نگرانی در اختلال اضطراب فراگیر میتواند به هر یک از حیطههای اصلی زندگی (سلامتی، کار یا خانواده) و یا موارد جزيی مربوط باشد.
اضطراب دو بخش اصلی دارد:
یکی بار شناختی نگرانی و یا انتظار دلهرهآور پیامدی ناگوار است.
و علائم جسمانی بارز آن عبارتند از بیقراری و تحریکپذیری، تنش عضلانی، اختلال خواب و اختلال در تمرکز.
اضطراب نیز همانند افسردگی در بسیاری از سیستمهای بدن بروز و ظهور پیدا میکند: سوءهاضمه، تپش قلب، زنگ زدن گوش.
زنان دو برابر بیشتر از مردان درگیر اضطراب میشوند.
۱۰ درصد احتمال دارد که هر آمریکایی در طول عمر خود دچار اضطراب شود.
اما نرخ ابتلا به این اختلال در دهه گذشته رو به افزایش بوده است.
میانگین سن شروع این اختلال ۳۱ سالگی است.
مطالعات نشان دادهاند که احتمال بروز اضطراب فراگیر در اروپا و چین کمتر از ۶ درصد است.
در این مقاله:
اضطراب در ذهن ما است یا در جسممان؟
بیشترین احتمال ابتلای افراد به اضطراب در چه سنی است؟
علائم اصلی اضطراب کدامند؟
ابتلا به اضطراب بالینی به چه معناست؟
چرا احساس میکنم دارم دچار حملهی قلبی میشوم؟
چرا احساس میکنم اتفاق ناگواری در شرف وقوع است؟
چرا بدنم میلرزد؟
چرا نمیتوانم روی چیزی تمرکز کنم؟
چرا گاهی احساس میکنم نفسم بند میآید؟
آیا اضطراب همان ترس است؟
روند اضطراب بالینی چگونه است؟
چرا تمایلی به رابطهی جنسی ندارم؟
آیا کودکان دچار اضطراب میشوند؟
اضطراب در ذهن ما است یا در جسممان؟
اضطراب هم در ذهن و هم در جسم بروز و نمود پیدا میکند.
بادامهی مغز هنگام شناسایی تهدید (خواه این تهدید مانند احتمال اخراج شدن در پی یک توهین مبتنی بر واقعیت باشد و خواه خیالی بیش نباشد)، به هیپوتالاموس که مرکز فرماندهی است علامت میدهد و بواسطهی سیستم عصبی خودکار علائم را پیشبینی و موجی از هورمونهای مختلف ترشح میکند که آدرنالین از جملهی آنها است.
این بخش به نوبهی خود انواع علائم جسمی اضطراب را تحریک میکند.
قلب تندتر میزند و نبض بالا میرود.
فشار خون هم افزایش مییابد.
تنفس تشدید میشود؛ فرد احساس تنگی نفس میکند.
علائم دیگر عبارتند از:
سرگیجه
تنش عضلانی
رعشه یا لرزش
خشکی دهان
تعرق
دلدرد
سردرد
مطالعات نشان میدهند، علائم جسمانی اغلب منجر به تشخیص اشتباه میشوند و این علامتها به علل جسمانی نسبت داده میشوند و منشأ اصلی مشکل همچنان ناشناخته باقی میماند.
بیشترین احتمال ابتلای افراد به اضطراب در چه سنی است؟
با اینکه کودکان هم دچار اضطراب میشوند، میانگین سنی شروع هر کدام از اختلالات اضطرابی ۲۱/۳ سال است.
با این حال سن شروع آن رو به کاهش است و مؤسسه ملی سلامت گزارش میکند که ۳۲ درصد نوجوانان به یکی از انواع اختلالات اضطرابی مبتلا هستند: اضطراب فراگیر، هراس، اختلال وحشتزدگی یا اختلال اضطراب اجتماعی.
مشاهدهگران بین فشارهای فرهنگی جدید و اضطراب در جوانان ارتباطاتی را متذکر شدهاند.
برخی از اختلالات زودتر از سایر گونهها بروز میکنند:
اضطراب جدایی، هراسهای خاص و اختلال اضطراب اجتماعی اغلب پیش از سن ۱۵ سالگی شروع میشوند.
به طور متوسط اختلال اضطراب فراگیر و سایر انواع اختلالات اضطرابی بین سنین ۲۱/۱ و ۳۴/۹ سالگی شروع میشوند.
علائم اصلی اضطراب کدامند؟
اختلال اضطراب فراگیر هم نمود ذهنی دارد و هم نمود جسمی.
افراد مبتلا به اضطراب در اغلب موارد بیش از شش ماه دچار نگرانی شدید هستند و نمیتوانند آن را مهار کنند.
آنها علائم جسمانی متعددی نیز دارند.
وجود حداقل سه علامت جسمانی همراه با بروز نگرانی شدید معیار تشخیص بالینی است.
بیقراری یا احساس تحریکپذیری
خستگی زودهنگام
اختلال در تمرکز
زودرنجی
تنش عضلانی
اختلال خواب
هراس نوعی اختلال اضطرابی رایج است که در آن شیء یا موقعیتی بسیار ویژه موجب ترس شده و این ترس فقط در همان موقعیت خاص و یا احتمال قرارگیری در آن بروز میکند.
ابتلا به اضطراب بالینی به چه معناست؟
اضطرابهای گاهبهگاه بخش طبیعی زندگی هستند.
مقدار مناسبی از اضطراب در برخی از موقعیتها (مانند اضطراب شب امتحان، شروع فعالیتی جدید یا انجام کاری خطرناک) خوب است.
چنین اضطرابی موجب افزایش هوشیاری میشود و میتواند عملکرد فرد را ارتقا دهد.
اما وقتی اضطراب شدید یا طاقتفرسا، مداوم و بسیار ناخوشایند شده و عملکرد روزمره فرد یا فعالیتهای مهم وی را مختل کند و با خطرات واقعی پیش روی فرد تناسب نداشته باشد، نوعی اختلال یا بیماری محسوب میشود.
چرا احساس میکنم دارم دچار حملهی قلبی میشوم؟
هنگام اضطراب، به ویژه حین حملهی وحشتزدگی، قلب انسان تحت تأثیر ترشح هورمونهایی که بخشی از واکنش استرس هستند، به شدت میتپد و فعالیتش را تشدید میکند تا به دلیل وجود احتمال جنگ یا گریز، به سرعت به عضلات اکسیژنرسانی کند.
فرد احساس تپش قلب میکند و حس میکند ضربان قلبش شدید و یا حتی نامنظم است.
تنفس هم سریعتر میشود و شاید این احساس را در فرد بوجود آورد که اکسیژن کافی به او نمیرسد.
این واکنشهای خودکار احساس بروز حملهی قلبی را در فرد ایجاد میکند.
با اینکه خودِ ترس از بروز حملهی قلبی باعث بروز اضطراب بیشتری میشود، اما این علایم در افراد سالم خطری ندارند.
با اینحال به طور کلی این احساسات جسمانی پس از اوجگیری سریع، فروکش میکنند.
چرا احساس میکنم اتفاق ناگواری در شرف وقوع است؟
معمولاً اضطراب و به خصوص حملات وحشتزدگی با نوعی حس اتفاقی ناگوار همراه هستند.
این حس نه تنها ممکن است به ظاهر منشأ ناشناختهای داشته باشد، بلکه میتواند اضطراب را تشدید کند.
وقتی ذهن تهدیدی را احساس میکند، بدن وقوع اتفاق ناگواری را احساس میکند.
هورمونهایی که جزیی از واکنش استرس بدن هستند، موجب میشوند مغز بسیار هشیار شده و مدام دنبال خطر بگردد و واکنش استرس قدرتمند ممکن است موجب این حس شود که فاجعهای در حال وقوع است.
اقدامات تسکینی برای فروکش کردن واکنش استرس مانند چند دقیقه نفس عمیق میتواند احساس اتفاق ناگوار قریبالوقوع را تعدیل نماید.
چرا بدنم میلرزد؟
اضطراب بدن را نیز مانند ذهن درگیر میکند.
اضطراب بیشتر سیستم عصبی را نسبت به خطر در حالت گوشبهزنگ و آماده برای جنگ یا گریز قرار میدهد.
سیستم عصبی تحریکشده آمادهی مصرف انرژی است و لرزیدن نشاندهندهی این تنش است.
تنش عصبی ممکن است خود را با لرزش دستها یا حتی رعشهی تمام بدن نشان دهد.
لرزش دستها و رعشهی بدن ممکن است متناوب و یا نسبتاً پایدار باشد.
با اینکه این علائم ناخوشایند هستند اما خطری ندارند و بالاخره تمام میشوند.
انجام اقداماتی برای کاهش اضطراب- نفس عمیق، پیادهروی یا دویدن- میتواند میزان اضطراب را کاهش دهد و موجب فروکش کردن لرزش شود.
چرا نمیتوانم روی چیزی تمرکز کنم؟
نگرانی اضطراب سایر نقشهای شناختی را نیز مختل میکند و تمرکز و حافظه قربانی میشوند.
اضطراب حافظهی کوتاهمدت را تحلیل میبرد طوری که حفظ طولانیمدت اطلاعات دریافتی دشوار است؛ احساس میکنید نمیتوانید به قدر کافی تمرکز کنید تا کاری را به سرانجام برسانید و کارها به نظرتان بسیار دشوار هستند.
مه مغزی
علاوه بر اینها، هنگام اضطراب، سوگیری عادی مغز برای ثبت وقایع منفی تشدید شده و مغز مشغول جستجوی خطر میشود.
اضطراب اوضاع را حتی بدتر از این کرده و خواب را مختل میکند و کمبود خواب حافظهی کوتاهمدت و توانایی تمرکز را حتی بیش از این تحلیل میبرد.
چرا گاهی احساس میکنم نفسم بند میآید؟
تنگی نفس علامت رایج اضطراب و به ویژه شدیدترین حالت آن یعنی هراس است.
صرفنظر از منشأ نگرانی، هورمونهایی که هنگام احساس خطر یا اندیشیدن به آن ترشح میشوند، عامل مستقیم تنگی نفس هستند.
تنگی نفس با واکنش دیرینهی استرس بدن برای آمادگی خودکار برای جنگ یا گریز مرتبط است و هنگامی که بدن در تلاش برای تسریع اکسیژنرسانی اضافی به عضلات ضربان قلب و تنفس را افزایش میدهد، دچار آن میشوید.
تجربه تنگی نفس، به ویژه وقتی با آگاهی از تپش قلب ترکیب میشود، میتواند چرخهی معیوبی ایجاد کند و خود باعث تشدید اضطراب شود و همین هم منجر به تنگی نفس بیشتر میشود.
شاید تنگی نفس ۱۰ دقیقه یا بیشتر طول بکشد، اما بالاخره از بین میرود.
یک یا دو دقیقه تمرین نفس عمیق برای مقابلهی مستقیم با تنگی نفس یکی از موثرترین اقدامات ضداضطراب است – این کار نه تنها به مغز پرهیجان شما اکسیژنرسانی میکند، بلکه عصب پاراسمپاتیک، یعنی شاخه آرامبخش دستگاه عصبی خودمختار را نیز تحریک میکند.
آیا اضطراب همان ترس است؟
ترس واکنش به خطر فوری است. معمولاً بسیار متمرکز است، شیء یا شرایطی بسیار خاص موجب آن میشود، و هدف آن بسیج کردن قوا برای اقدام سریع است.
ممکن است اضطراب هیچ محرک بیرونی نداشته باشد؛ اضطراب واکنشی به تهدید واقعی یا خیالی در آینده است، و معمولاً پراکندهتر است و موجب ضرورت هوشیاری دائمی و پیشبینی پیامدهای نامطلوب احتمالی میشود.
اضطراب معمولاً موجب رفتار اجتنابی میشود.
چیزی که فرد را مضطرب میکند، بسیار ذهنی و خاص است.
از سوی دیگر، ترس جنبهای اجتماعی دارد.
ترس موجب یک سری تغییرات متمایز و شناختهشده در حالت چهره میشود – مردمکهای گشاد، پوست رنگ پریده – که تصور میشود به صورت نامحسوس به دیگران هشدار میدهند که خطری در کمین است.
برخی از علائم فیزیولوژیکی اضطراب و ترس مشترک هستند – افزایش هوشیاری و بالا رفتن ضربان قلب، که به طور مشابه در نتیجهی ترشح هورمونهای مرتبط با واکنش استرس ایجاد میشوند – اما اضطراب با افکار مکرر دربارهی مشکلاتی که ممکن است در آینده رخ دهند، موجب فشار سنگینی بر مغز میشود.
روند اضطراب بالینی چگونه است؟
اختلال اضطراب فراگیر یک بیماری مزمن است.
زمانی که بادامهی مغز تهدیدی را شناسایی میکند و به بدن و مغز علامت میدهد که برای خطر آماده شوند، علائم اضطراب ظاهر میشوند.
مغز با حداکثر توان خود به دنبال چیزهای بد میگردد.
بدن به اندامها هشدار میدهد که برای جنگ یا گریز آماده شوند.
مطالعات نشان میدهند که آستانهی واکنشپذیری بادامهی برخی از افراد به صورت مادرزادی پایین است، به طوری که دائماً سیستم هشدار را فعال میکند.
در برخی دیگر از افراد، تجربیات نامطلوب دوران کودکی، برای پیشگیری از آسیب در آینده، سطح واکنش بادامه را مدام تنظیم میکند.
هر دو موقعیت باعث آسیبپذیری مزمن فرد در برابر اضطراب میشوند.
شاید منشأ اضطراب در طول زندگی تغییر کند، اما تمایل به واکنش اضطرابی به موقعیت های دشوار تداوم مییابد.
چرا تمایلی به رابطهی جنسی ندارم؟
اضطراب یک ضدحال تضمینشده است.
اضطراب واکنشی است که در اصل برای بقا در دنیایی پرخطر طراحی شده است.
آن بخش از مغز که رفتارهای اساسی مانند غذا خوردن و رابطه جنسی را تنظیم میکند (هیپوتالاموس)، فعالیت سیستمهایی را که برای بقا ضروری نیستند، متوقف میکند.
یکی از پیامدهای آن فقدان میل جنسی یا کاهش آن است.
بعلاوه، احساس تحریکپذیری که اضطراب ایجاد میکند، مانع آرمیدگی لازم برای درک احساس لذتبخش تحریک فیزیکی منتهی به ارگاسم میشود.
ارگاسم بویژه در زنان نیازمند توانایی بیخیال شدن است و اضطراب دقیقاً برعکس عمل میکند.
معمولاً زمانی که مغز احساس کند محیط امن است، میل جنسی بازمیگردد.
آیا کودکان دچار اضطراب میشوند؟
مطالعات نشان میدهند بیش از ۷ درصد از کودکان ۳ تا ۱۷ ساله در حال حاضر مشکل اضطراب دارند.
این یعنی تقریباً ۴/۴ میلیون کودک در ایالات متحده.
کودکان بیشتر و بیشتری مبتلا به اضطراب تشخیص داده میشوند – این میزان بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ از ۵/۵ درصد به ۶/۴ درصد افزایش یافته است.
کارشناسان به چند عامل اشاره میکنند؛ یکی از عوامل برجسته روش والدین برای محافظت از فرزندان خود در برابر ناملایمات معمولی زندگی است.
نوح ناامید است چون برای عضویت در تیم فوتبال انتخاب نشد.
والدین به جای اینکه به کودک کمک کنند تا بفهمد کدام مهارتهای ورزشی نیاز به کار بیشتری دارد و در پردازش اندوهش به او کمک کنند، به مدرسه یا مربی اعتراض میکنند.
پیامد چنین کاری این است که کودک قادر به پرورش مهارتهای مقابله با ناامیدیهای جزئی نخواهد بود و فقدان مهارتهای مقابلهای حتی چالشهای جزئی را به منشأ اضطرابی چشمگیر تبدیل میکند.
به این ترتیب اضطراب بزرگترها باعث ایجاد کودکان مضطرب میشود.
ملاقات با خویشتن