رویاها راه شاهی به سمت ناخودآگاه هستند.
لئون هافمن M.D
نکات کلیدی
- درک رویاها به درک انگیزههای ناخودآگاه فرد کمک میکند.
- محتوای آشکار یک رویا همان رویایی است که فرد به یاد میآورد.
- محتوای نهفتهی یک رویا به محرک ناخودآگاه رویا اشاره دارد.
یک قرن پیش، زیگموند فروید، در راستای پژوهش علمی و سالها پژوهش به عنوان یک عصب شناس، کتاب تعبیر رویاها را منتشر کرد. این کتاب نقطهی آغاز بررسی ذهن توسط فروید و پیشرفت علم روانکاوی بود.
انتشار این کتاب پژوهشهای علمی درمورد ذهن را به مرحلۀ جدیدی رساند و درک ژرفتری درخصوص مشکلات سلامت روان را حاصل آورد. فصل مشترک مغز و رفتار موضوع بسیاری از پژوهشهای جدید در حوزۀ عصبشناسی است. رویاها نیز اساس بیشتر این پژوهشها هستند.
بعد از دورهای که تصور در آن این بود که رویاها چیزی بیشتر از آتشبازی ذهن نیستند، دانشمندان دارند به این نتیجه میرسند که به وسیلهی رویاها میتوان طرز کار ذهن را آشکار کرد.
– چرا که رویاها سادهترین راه برای درک ناخودآگاه هستند.
– از این لحاظ که تصور این بود که رویاها روشی برای سرگرمی ذهن در هنگام خواب هستند.
فروید رویاها را «راه شاهی به ناخودآگاه» دانست. دانشمندان معاصر، با استفاده از فناوریهای مدرن از قبیل اسکن PET، دارند به این نتیجه میرسند که این تصور فروید صحیح است و رویاها به راستی «راه شاهی درک ناخودآگاه» هستند.
تعبیر رویاها
«شاعران و فیلسوفانی که قبل از من زندگی میکردند، ناخودآگاه را کشف کردند؛ چیزی که من کشف کردم روش علمی مطالعهی ذهن ناخودآگاه است.»–زیگموند فروید
سرگذشت تعبیر رویاها به اندازهی خود کتاب جالب است.
زمانی که فروید کتاب تعبیر رویاها را منتشر کرد، چه اتفاقی افتاد؟
میتوان گفت که رشتههای روانکاوی، روانپزشکی و روانشناسی متولد شدند، اما از این مهمتر، تفکر علمی در مورد ذهن آغاز شد. قبل از آن، مغز چیزی فیزیکی بود، و ذهن نوعی دنیای خیالی روح بود. دانش در مورد مغز وجود داشت اما تنها حدسیاتی خیالی در مورد ذهن وجود داشت. بعد از فروید، مطالعهی ذهن جدیتر و علمیتر شد.
کتاب تعبیر رویاها چگونه به این مهم دست یافت؟
به بیان ساده، به لطف نظریهی فروید بود که ما برای نخستین بار به این نتیجه رسیدیم که دلیلی برای رویاپردازی وجود دارد؛ پرداختن به صورت ناخودآگاه به مشکلاتی که ذهن خودآگاه نمیتواند از پس آنها بربیاید، همان دلیل است. معنای این نظریه این بود که ذهن از قوانین خود تبعیت میکند. افراد تلاش کردند که این قوانین و دلایل وجود این قوانین را کشف کنند.
آیا فروید نخستین فردی بود که به صورت علمی به بررسی ذهن پرداخت؟
خیر، اما در تعبیر رویاها، او نخستین فردی بود که به بررسی ذهن پرداخت و به نظریهای در مورد اساس و ایجاد آن دست یافت. اظهارات فروید در رویاها در مورد خودآگاه و ناخودآگاه به بخشهای اثیری از ذهن که ما را انسان میسازند، برچسبهایی زد. در واقع، فروید بنیانگذار طرز تفکر فعلی ما در مورد ذهن است.
پس، آیا فروید مبنایی برای مطالعهی رویاها ایجاد کرد؟
در رویاها، فروید به ایجاد روشی برای تفکر و مطالعهی ذهن پرداخت. این موضوع قابل مقایسه با کشف قوانین گرانش توسط نیوتون است: بدون این قوانین، چندان نمیتوانید به مطالعهی فیزیک بپردازید؛ اما با استفاده از این قوانین میتوانید به مطالعهی سیارهها، کوارکها و گلوئونها بپردازید. به لطف کاری که فروید در رویاها آغاز کرد، مبنایی برای مطالعهی همه چیز از جنگ تا حتی ترسها و امیدهای پنهان فرد ایجاد شد.
کی و چگونه فروید روانکاوی را کشف کرد؟
فروید همیشه به بررسی افکار و انگیزههایش علاقه داشت؛ بعد از این که پدرش در سال 1896 فوت کرد، فروید به تحلیل فردی خود پرداخت.
او به تحلیل رویاها، خاطرات کودکی، خاطرات پوشان، لغزشهای زبانی و دورههای فراموشی خود پرداخت. خاطرات پوشان خاطرات رویدادهایی هستند که در واقع جایگزین خاطرات فراموش شدهی دیگر شدهاند. این خاطرات ممکن است کیفیت واضح عجیبی داشته باشند، چرا که نقطهی تلاقی اتفاقات مختلف هستند.
فروید شب بعد از خاکسپاری پدرش در اکتبر 1896، رویایی (که بلافاصله با بستن چشمهایش آغاز شد) دید و این رویا باعث شد که فروید ترغیب شود که به ارزیابی اصولی و بلند مدت خود (برخلاف دورههای تحلیلی مجزای قبل از آن) بپردازد. این ارزیابی شامل بررسی احساسات پیچیده و متضادی که نسبت به پدرش داشت، میشد. طی این ارزیابی، فروید به ایدهی عقدهی ادیپوس (که همان احساسات پیچیدهی یک بچه نسبت به والدینش است) دست یافت.
فروید در چه کتابی در مورد ارزیابی فردی و رویاهای خود نوشت؟
او بیشتر این موضوعات را در کتاب تعبیر رویاها نوشت. تا سال 1902، او 50 رویا ثبت کرده بود، که از این 50 رویا، چهل و سه رویا در تعبیر رویاها، چهار رویا در در مورد رویاها، و سه رویا در نامههایش به همکارش، ویلهلم فلیس، ثبت شده بود.
آیا فروید فهمید که مرگ پدرش محرک اصلی ارزیابی فردی خود و کتابش در مورد رویا بود؟
او در مقدمهی نسخهی دوم کتاب در سال 1909 نوشت:
«… این کتاب مفهوم خصوصی عمیقتری برای خود من دارد- مفهومی که تنها زمانی توانستم به درک آن برسم، که کتاب را تکمیل کرده بودم. چیزی که فهمیدم این بود که این مفهوم بخشی از ارزیابی فردی خودم و واکنش من به مرگ پدرم، که مهمترین اتفاق و سختترین ضایعهی زندگی یک مرد است، بود. با درک این موضوع، نتوانستم اثر این تجربه را نادیده بگیرم.»
منظور اصلی از تحلیل رویاها و عناصر دیگر چون خاطرات چیست؟
تحلیل رویاها و خاطرات به معنی تلاش برای درک این موضوع است که چگونه خاطرات گذشته، که شامل خاطرات بسیار دور دوران کودکی هم میشوند، به صورت ناخودآگاه بر رفتار و احساسات فعلی ما اثر میگذارند.
فروید چگونه توانست رویاها را تحلیل کند؟
او به تداعیات رویاپرداز (که منظور خود یا بیمارش است) در رابطه با رویا به دقت گوش داد. با مطالعهی این تداعیات و جزئیات دیگر، فرد میتواند انگیزههای رویاها، که همان شرایط متعارض فعلی و گذشته هستند، را درک کند.
اگر ما به این شرایط آگاهی نداریم، پس چگونه روی ما اثر میگذارند؟
فرضیهی فروید این بود که این خاطرات در ذهن ناخودآگاه ما باقی میمانند.
ارتباط میان فعالیت ناخودآگاه ذهن و رویاپردازی چیست؟
پاسخ فروید این بود: «تعبیر رویاها راه شاهی رسیدن به درک فعالیتهای ناخودآگاه ذهن است.» و منظورش از این جمله این بود که رویاها در این حد ناخودآگاه هستند که با مطالعهی آنها میتوان به درک حدوداً مستقیمی از طرز کار ذهن ناخودآگاه دست یافت.
نخستین رویای فروید که به لطف آن توانست بفهمد که رویاها معنادار هستند، چه بود؟
این رویا، رویای «تزریق ایرما» بود (او این رویا را در 24 جولای 1895 دید). فروید در حدود 25 صفحه از تعبیر رویاها به بررسی تداعیات مربوط به این رویا پرداخته است. او در نامهای به همکارش، فلیس، مینویسد: «آیا فکر میکنی ممکن است روزی تابلویی بر دیوار این خانه آویخته شود که روی آن نوشته شده باشد: «در این خانه در روز 24 جولای سال 1895، راز رویاها به دکتر زیگموند فروید آشکار گردید»؟ در این لحظه به نظر میرسد که این موضوع چندان بعید نیست.»
به گفتهی فروید محرک اصلی رویاها چیست؟
خواستههای فرد عامل اصلی برانگیختن رویاهای او هستند، به خصوص خواستههایی که فرد به آنها آگاه نیست. علاوه بر این، هدف رویاپردازی این است که فرد بتواند به خواب خود ادامه دهد.
مشکل این تصور که تمام رویاها در رابطه با تحقق رویاهای فرد هستند، چیست؟
رویاهای اضطرابی و رویاهای مجازات فرد. فروید به این نتیجه رسید که اضطراب معمولاً به تحقق خواستههای فرد ربط دارد. رویاهای مجازات فرد نیز یکی از عواملی بود که موجب شد فروید به مفهوم فراخود (بخشی از ذهن که به اخلاق، حس تشخیص خوب و بد و نیاز ناخودآگاه فرد به مجازات شدن میپردازد) برسد.
رویاهای دردناک نیز از مشکلات مربوط به نظریهی فروید بود (آیا این رویاها نیز جز استثناهای قانون «همهی رویاها مربوط به تحقق خواستههای فرد هستند» محسوب میشوند؟). فروید به این نتیجه رسید که هدف از رویاهای دردناک این است که بتوان با تجربههای دردناک کنار بیاییم و ربطی به تحقق خواستهها ندارند. تحلیلگران دیگر عقیده دارند که نیازی به تفاوت قائل شدن میان دو نوع مختلف رویا وجود ندارد.
ساز و کارهای اصلی که فروید برای نظریه پردازی در مورد طرز کار ذهن در رویاها به کار برد، چه بودند؟
عمل رویا ساز و کار اصلی مورد استفادهی فروید بود و این ساز و کار چهار عنصر اصلی دارد.
جابهجایی روشی است که در آن اهمیت یک ایده از ایدهای به ایدهی دیگر تغییر مییابد. (برای مثال، ممکن است مهمترین ایدهها یا احساسات فرد از ایدهای در محتوای نفهتهی رویا به جزئیات کماهمیتی در محتوای آشکار رویا تغییر یابند.)
مفهوم تغلیظ این است که یک ایده یا تصویر نشاندهندهی چندین ایده باشد که در یک تصویر در رویا به هم ملحق شده باشند.
ملاحظات نمایشپذیری در این رابطه است که تمام مفاهیم، از قبیل تفکرات انتزاعی، به صورت تصویر نمایش داده شوند.
بازنگری ثانویه به توضیح این که چگونه با پر کردن شکافها، ناهماهنگی و پوچی ظاهری در رویا از بین میرود و به تبع محتوای آشکار رویا منطقیتر میشود، میپردازد.
تفاوت میان محتوای آشکار و محتوای نهفتهی رویا چیست؟
محتوای آشکار رویا همان چیزی است که رویاپرداز میبیند و حاصل عمل رویا است.
محتوای نهفته معنای رویا است که با تحلیل رویا آشکار میگردد. محتوای نهفته برخلاف محتوای آشکار به صورت روایتی آشکار نمیشود و به صورت گروهی از افکار که بیانگر خواسته یا خواستههای مختلف است، آشکار میشود.
ملاقات با خویشتن