شخصیت انسان، از مرکزگریز و درونگرا تا خشن و ناهنجار و جسور، چیزی پیچیده و رنگارنگ است. شخصیت به الگوهای متمایز تفکر، احساس، و رفتار در شخص اشاره دارد و منبعث از ترکیب گرایشها و تمایلات ذاتی به همراه تجارب و عوامل محیطی میباشد. اگرچه شخصیت میتواند در طول زندگی تغییر یابد، معمولاً در طول بزرگسالی ویژگیهای شخصیتی اساسی فرد نسبتاً پایدار باقی میمانند.
در حالی که ویژگیهای شخصیتی بیشماری وجود دارند که به روشهای تقریباً نامحدودی باهم ترکیب میشوند، از زمانی که بقراط و یونانیان باستان چهار خلط اساسی را پیشنهاد دادهاند، مردم در حال تلاش برای یافتن راهی برای دستهبندی شخصیتها بودهاند. امروزه روانشناسان غالباً شخصیت را با لحاظ پنج ویژگی اساسی توصیف میکنند. این به اصطلاح پنجگانۀ بزرگ، پذیرا بودن نسبت به تجارب، باوجدانی، برونگرایی، توافقپذیری، و روانرنجوری هستند. الگوی جدیدی به نام هگزاکو، صداقت-تواضع را به عنوان ویژگی کلیدی ششم اضافه میکند.
تیپ شخصیتی من کدام است؟
ایدۀ «تیپ» شخصیتی نسبتاً متداول است. برای مثال بسیاری از مردم، تیپ شخصیتی «الف» را به فردی مضطرب، رقابتی، سختگیر، و منظمتر ربط میدهند، در حالی که مبنای تجربی کمی برای این ایده وجود دارد. تیپهای شخصیتی ارائهشده توسط آزمون معروف شخصیتشناسی مایرز-بریگز نیز توسط دانشمندان به چالش کشیده شده است.
روانشناسانی که به مطالعۀ شخصیت میپردازند معتقدند چنین تیپشناسیهایی عموماً سطحیتر از آنند که وجوه تمایز افراد به حساب بیایند. در مقابل، آنها مایلاند چارچوبهایی مانند الگوی پنجگانۀ بزرگ ویژگیها تکیه کنند. در الگوی پنجگانۀ بزرگ هر فرد نسبت به هر ویژگی بر روی یک نقطه از پیوستار قرار میگیرد. فرد در مقایسه با باقی جمعیت، ممکن است یک ویژگی مانند برونگرایی یا توافقپذیری یا جوانب خاص هرکدام (مانند جرأتورزی یا همدلی) را نسبتاً کم یا زیاد داشته باشد. ترکیب این سطوح متنوع ویژگی، شخصیت فرد را تشکیل میدهند.
مجموعۀ متنوعی از آزمونهای شخصیت برای ارزیابی این تفاوتهای فردی ایجاد شدهاند. این آزمونها عموماً مردم را برمیانگیزند تا اظهار کنند توصیفهای متنوع تفکر یا رفتار، تا چه حد منعکسکنندۀ تمایلات خود آنها میباشد. آزمون براساس پاسخهای فرد، یک توصیف «تیپ شخصیتی» به دست میدهد (در موارد آزمونی مانند مایرز-بریگز) یا نشان میدهد که فرد در مقایسه با سایر پاسخدهندگان نسبت به تعدادی از ویژگیها در چه وضعیتی قرار دارد (در موارد فهرست پنجگانۀ بزرگ یا معیارهای مشابه).
چرا شخصیت اهمیت دارد؟
روانشناسی شخصیت با روشهای متفاوتی که برای تنظیم، اندازهگیری، و درک تفاوتهای فردی دارد، میتواند به افراد در بیان و فهم بهتر ویژگیهایشان و تفاوتهای آنها با دیگران کمک کند. اما جزئیات شخصیت به بیش از صرفاً خودانگارۀ فرد مربوط میشود.
تمایلات در تفکر و رفتار که مفاهیمی مانند پنجگانۀ بزرگ به نمایش میگذارند، به مجموعهای از نتایج و ویژگیهای شخصیتی برمیگردند که افراد بر اساس آنها از یکدیگر تمایز مییابند. این موارد شامل تفاوت در موفقیت شخصی، سلامت و رفاه، و چگونگی کنار آمدن با دیگران هستند. حتی به نظر میرسد خطر مرگ تا حدی به تفاوت در ویژگیهای شخصیتی مربوط باشد.
شخصیت همچنین به قلمرو سلامت روان وارد میشود: متخصصان فهرستی از اختلالات شخصیتی شامل تمایلات ناکارآمد بلندمدت را در تشخیص بیماری و درمان بیماران استفاده میکنند. اختلال شخصیت ضداجتماعی، اختلال شخصیت مرزی، و اختلال شخصیت خودشیفته که عموماً مورد بحث قرار گرفته است، در میان دستهبندیهای مورد استفادۀ روانپزشکان و روانشناسان بالینی هستند، اما راهنمای اصلی تشخیص، یعنی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، در مجموع شامل 10 اختلال شخصیتی است.
شخصیت از کجا میآید؟
اینکه چرا نوعی از شخصیت در فرد پرورش مییابد و اینکه عموماً شخصیت فرد چقدر در طول زمان تغییر میکند، برخی از بزرگترین سوالات در روانشناسی شخصیت هستند. علم پاسخهایی را ارائه میدهد اما همچنان جای بحث و کاوش زیادی وجود دارد.
علم ژنتیک تا حدی به توضیح تفاوتهای ویژگیهای شخصیتی کمک میکند اما مسلماً دیگر عوامل نیز نقش دارند. مجموعهای از نظریههای شخصیت برای توضیح چیستی شخصیت و چرایی شکلگیری نوعی از شخصیت در فرد مطرح شدهاند و برخی از آنها بیشتر از بقیه بر عوامل احتمالی غیرژنتیکی تاکید میکنند مثل داشتن نقشهای اجتماعی جدید (مانند همسر یا والد).
شخصیت علیرغم پایداری روزمره، در درازمدت ممکن است تغییر کند و احتمال دارد طی دوران زندگی فرد در سطح اساسی تغییر یابد. تحقیقات نشان میدهند که مردم معمولاً با افزایش سن، نشانههایی از افزایش بلوغ و پختگی (مانند افزایش حساسیت اجتماعی) را در امتیازات آزمونهای شخصیت نشان میدهند. حتی ممکن است امکانپذیر باشد که فرد جوانبی از شخصیت خود را از طریق تلاش مکرر برای داشتن رفتار متفاوت، عمداً تغییر دهد.