صفت‌های دارک تریاد، خیانت و انتقام واهی

چکیده

صفت‌های دارک تریاد (نارسیسیسم، ماکیاول گرایی، جامعه ستیزی) به وسیله‌ی دستکاری، سردی عاطفه و عدم همدلی مشخص می‌ شوند. مطالعه‌ی جاری تاثیرات صفت‌های دارک تریاد را بر خیانت و انتقام واهی به جنس مخالف بررسی می‌ کند. برای مطالعه‌ی 1، زنان(n=102) ماخ IV، NPI-16، مقیاس خودارزیابی جامعه ستیزی لوینسون، مقیاس تجربه‌ی خیانت قرار دادی، مقیاس اهداف در جهت خیانت و وسایل استعداد ابتلا به خیانت را کامل کردند. مطالعات نشان داده‌اند‌ که صفات دارک تریاد تجربه‌های پیشین خیانت، تعاملات به قصد خیانت و استعداد کشف شده برای خیانت به شریک را پیش بیش بینی می‌ کند. تاثیر گذار ترین صفات نارسیسیسم و جامعه ستیزی ثانویه بودند. برای مطالعه‌ی 2، زنان(N = 108) مقیاس‌هایی را که پیش تر ذکر شده بود را کامل کردند و به سناریوی توصیف خیانت به شریک پاسخگو بودند. صفات دارک تریاد به جز تمایل به اتمام رابطه، هر نوع دیگر ازانتقام بررسی شده را پیش بینی کرده بود. جامعه ستیزی ثانویه تنها صفت دارک تریادی بود که به عنوان یک پیش بینی کننده‌ی شخصی پدیدار شده است. این مطالعات با هم این را نشان می‌ دهند که صفات دارک تریاد خیانت خود زنان، آسیب پذیری درک شده در خصوص خیانت به شریک و واکنش به انتقام این خیانت را پیش بینی می‌ کند. یافته هم چنین اهمیت تشخیص بین جامعه ستیزی اولیه و ثانویه را برجسته می‌ کند.

مقدمه

صفات دارک تریاد(نارسیسیم، ماکیاول گرایی و جامعه ستیزی) متمایز هستند اما با ویژگی‌های شخصیتی توسط دستکاری، استثمار، سردی عاطفی و عدم وجود همدلی مشخص شده است(جوناسون، لیونس، بزیل و روس، 2013؛ مکهاوسکی، ورزل و زیارت، 1998). مطالعات پیشین نشان دادند که تاثیرات صفت‌های دارک تریاد پیرو افلاطون، روابط جنسی و واهی است(بریور وآبل، 2015؛ بریور، آبل و لیونس، 2014؛ رگسدال و براندو-براون، 2005). مطالعات جاری این یافته‌ها را گسترش داده و تاثیرات هر صفت دارک تریاد را بر خیانت(شامل استعداد خیانت به شریک) و تمایل به تعاملات به منظور انتقام واهی را بررسی می‌ کند.

خیانت

تحقیقات پیشین نشان دادند که صفات دارک تریاد با تجربیات بزرگتر شخصی خیانت مرتبط است(مانند: آدامز، لیو وان و جانسون، 2014؛ کمپبل، فوستر و فینکل، 2002؛ ویسسر، پوزبون، بوگارت و آشتون، 2010). این با سطوح پایین تر ارتباطات تعهد سازگار است(علی و کامرو-پروموزیک، 2010)به وسیله‌ی این سطوح بالای صفات دارک تریاد واستفاده از نیرنگ(پاول هاز و ویلیامز، 2002)، سو استفاده از اعتماد(لیری، نایت و بارنز، 1986) نمایش داده شده و به وسیله‌ی الگوهای جایگزین به نمایش گذاشته شده است(کمپ بل و همکاران، 2002). با این وجود مشخص نیست‌ این که آیا این‌ها با سطوح بالای صفات دارک تریاد با خیانت تعامل دارد یا دیگر فاکتور‌ها با دارک تریاد‌های دیگر مانند جذابیت(هولتزمن و سترابن، 2010)، گیرایی(کریستس و گیز، 1970)، انگیزش(وایزر و فاندر، 2006) و ریسک پذیری در ارتباط است(گرایسل، کرویسر و وبستر، 2013) فرصت‌های بزرگتری برای خیانت و یا واکنش‌های موثر با این فرصت‌ها را ارئه می‌ دهد. تحقیقات اخیر(بریور و آبل، 2015) نشان می‌ دهد که یک صفت دارک تریاد(ماکیاول گرایی) با هدف تعامل به منظور خیانت، ارتباط بین صفات دارک تریاد و خیانت را نشان می‌ دهد.

مطالعات پیشین صفات دارک تریاد را بررسی می‌ کنند و خیانت بر روی شیوه‌ای تمرکز دارد که صفات دارک تریاد ممکن است بر روی گرایش به بی وفایی به جای آسیب پذیر بودن در مقابل خیانت شریک تاثیر گذار باشد. صفات دارک تریاد با کیفیت ضعیف ارتباطات مرتبط است(مانند سطح پایین ارتباطات و صمیمیت، علی و کامرو-پریموز، 2010) که احتمال خیانت همسر را کاهش می‌ دهد. به علاوه، صفات دارک تریاد بروی درک رفتار دیگر افراد تاثیر می‌ گذارد. به طور خاص، ماکیاول گرایی با بدبینی و بی اعتمادی در ارتباط است(کارستیز و گویز، 1970)، که یک استعداد درک شده‌ی بزرگتر به خیانت را نشان می‌ دهد. برعکس، نارسیسیسم به وسیله‌ی حس بالا‌ی عزت نفس و لیاقت مشخص می‌ شود(ایمونز، 1984؛ راسکین و هال، 1981)که شاید این عقیده را برساند که یک شریک نباید به دنبال جایگزین باشد. از این رو، مطالعات جاری همواره میزان صفات دارک تریادی را که بر میزان آسیب پذیری همسر در برابر خیانت تاثیر می‌ گذارد را در نظر می‌ گیرند.

انتقام

این مقابله با خیانت شریک ممکن است یک محدوده از واکنش‌های رفتاری مانند پریشانی، از خودگذشتگی و انتقام را به نمایش بگذارد(هم شریک و رقیب هر دو مورد هدف قرار گرفته اند). در حالی که تعدادی از فاکتور‌های موقعیتی که بر گرایش انتقام، فاکتور‌های گرایشی مانند شخصیت هم مهم هستند(براون، 2003؛ ایمونز، 2000)تاثیر می‌ گذارد. صفت‌های دارک تریاد به طور خاص، با خشم و حسادت مرتبط است(وسلکا، گیامارکو و ورنون، 2014). به علاوه، عدم وجود همدلی در مرکز صفات دارک تریاد قرار دارد(جوهانسون و همکاران، 2013) گرایش به بخشش را کاهش می‌ دهد(فینچ من، پالرال و رگالیا، 2002). جامعه ستیزی می‌ تواند به صورت خاص موثر باشد. انتقام می‌ تواند منجر به نتایج منفی مانند گناه، آسیب به خوشنامی و خطر برای امنیت شخصی شود(بوون، علی بهایی و دیویان، 2011؛ کاتو مک کنلی، وودی و بل، 2011؛ فیتنس، 2011).‌ آن‌هایی که دارای جامعه ستیزی سطح بالا دارند نتایج منفی کارهایشان را دست کم و نتایج کار‌های مثبت خود را دست بالا می‌ گیرند(فریگان، والنتینر و بیرمن، 2000). انگیزش و رفتار‌های ریسک پذیر با یکدیگر ترکیب شده‌اند، کرسل و همکاران، 2013؛ هاری،1985)، این یافته‌ها نشان می‌ دهند که سطح بالای جامعه ستیزی می‌ تواند بسیار شبیه به دنبال انتقام بودند و صرف نظر از خطر است.

نارسیسیست‌ها همواره مستعد خیانت هستند. خودشیفتگی به صورت مثبت با انگیزه برای محافظت از اعتبار و جست و جوی مجازات و به صورت منفی با بخشش در ارتباط است(ایکس لاین، بامیستر، باشمن، کمپ بل و فینکل، 2004). افرادی که سطح بالایی از خودشیفتگی دارند وقتی توسط دیگران اذیت می‌ شوند با بدترین واکنش از خود دفاع می‌ کنند(باشمن و باسمستر، 1998) و رفتار‌هایی از خود نشان می‌ دهند که هرچند نفع کوتاه مدت دارند اما پی آمدهای طولانی مدتی به همراه دارند(وازیر و فاندر، 2006). نتیجه‌ی صریح و مستقیم این رفتار‌ها به احتمال زیاد انتقام است. به علاوه، خودشیفته‌ها اعتماد به نفس بالا و خودخواهی زیادی را به نمایش می‌ گذارند(مورف و رودوالت، 2001) و آن‌ها توسط یک رقیب بهتر تحریک می‌ شوند(گونزالس و کمپ بل، 2014). در مقابل ماکیاول گرایی به صورت منفی با بخشش و به صورت مثبت با انتقام بخشش مرتبط است(گیامارکو و ورنون، 2014)، افرادی که دارای سطح بالای ماکیاول گرایی هستند جهت گیری طولانی مدت به نمایش می‌ گذارند(جونز و پاولهاز، 2009). در همان حال ‌ ماکیاول گرا‌ها ممکن است به فکر انتقام باشند و ارتباط با آن‌ها خطرناک محسوب شود(برای مثال پرخاشگری غیر مستقیم به جای پرخاشگری مستقیم).

بنابراین، مطالعه‌ی 1 تاثیرات ماکیاول گرایی، جامعه ستیزی اول و دوم و خودشیفتگی را در بروز خیانت‌های پیشین، قصد خیانت برای انتقام و احتمال درک شده‌ای که شریک بی وفا خواهد بود را بررسی می‌ کند. این نشان می‌ دهد که زنانی که سطح بالاتری از صفات دارک تریاد دارند باید خیانت بیشتری و تمایل به اتقام بیشتری از خود نشان دهند. این درحالی است که زنانی که سطح بالاتری از خودشیفتگی و ‌ ماکیاول گرایی از نشان می‌ دهند به ترتیب‌ احتمال سطح بالاتر و پایین تری از خیانت شریک را گزارش می‌ دهند. هیچ پیش بینی برای ارتباط بین جامعه ستیزی و آسیب پذیری شریک برای خیانت انجام نشده است. مطالعه‌ی 2 تاثیرات ‌ ماکیاول گرایی، جامعه ستیزی و خودشیفتگی بر احتمال خیانت به شریک را بررسی می‌ کند. این نشان می‌ دهد که زنانی که سطح بالایی از هرکدام از صفت‌های دارک تریاد را دارند باید بیشتر به انتقام مستقیم واهی از هم شریک و هم رقیب تمایل داشته باشند.

مطالعه 1 روش

شرکت کننده ها

نمونه‌ی زنان وابسته به جنس مخالف (N = 102) در سنین 18 الی 42 سال(M = 22.53، SD = 4.99) به صورت آنلاین و از دانشکده‌ی دانشگاه بریتیش جمع آوری شده است. تمام شرکت کننده‌ها در زمان مطالعه در یک رابطه‌ی عاشقانه بودند(اتفاقی: 6.9%؛ جدی: 93.1%). متوسط طول رابطه‌ها سه سال و چهار ماه بود.

اصول و روند ها

شرکت کننده‌ها سوالات جمعیت شناسی اولیه را با توجه به ماخ IV(کریستی و گیز، 1970)، NPI-16(آمیس، روس و آندرسون، 2006)، مقیاس خودارزیابی جامعه ستیزی لوینسون(لوینسون، کاهیل و فیتز پاتریک، 1995)، مقیاس تجربه‌ی خیانت قرار دادی(جونز، اولدربک و فیگاردو، 2011)، مقیاس اهداف در جهت خیانت و وسایل استعداد ابتلا به خیانت پاسخ دادند(باس و شاکلفورد).

ماخ IV(کریستی و گیز، 1970) یک مقیاس اندازه گیری 20 آیتم برای ‌ ماکیاول گرایی است. آیتم‌ها با 7 نقطه اندازه گیری می‌ شود(1= بیشترین مخالف و 7= بیشترین موافقت). مقیاس ارزیابی تعاملی با دیگران، اخلاقی و بدبینی. آیتم‌های نمونه شامل اعتماد کامل یک شخص به شخص دیگر است که مشکل ایجاد کرده است. ده آیتم به صورت معکوس کد بندی شده‌اند. NPI-16(آمیس و همکاران، 2006) یک مقیاس اندازه گیری 16 آیتمی برای خودشیفتگی است که از آیتم‌های انتخابی بزرگتر از NPI-40 تشکیل شده است(راسکین و تری). شرکت کننده‌ها با پاسخ گویی به 16 عبارت سنجیده شدند که در مورد احساس خودشان بود. آیتم‌های نمونه شامل”من ترجیح می‌ دهدم که در گوشه بوده و توجه کسی را به خود جلب نکنم. در مقابل، من ترجیح می‌ دهم مرکز توجه همگان باشم”. افراد خودشیفته با عدد 1 کد گذاری و افردای که خودشیفتگی ندارند با عدد 0 کد گذاری شده‌اند. مقیاس خودارزیابی جامعه ستیزی لوینسون(لونسون و همکاران، 1995) از 26 آیتم تشکیل شده است(7 کد معکوس) و برای استفاده‌ی نمونه‌های غیر نهادینه شده در نظر گرفته شده است. مقیاس به زیر مقیاس جامعه ستیزی اولیه(16 آیتم) ارزیابی با دستکاری، خودخواهی و بی مبالاتی و زیر مقیاس جامعه ستیزی ثانویه(10 آیتم) به عوان رفتار‌های ضد اجتماعی اندازه گیری شده است. آیتم‌های نمونه شامل”برای من، آن چیزی برای من درست است که بتوانم با آن دور شوم”(جامعه ستیزی اولیه) و “من در معرض صداهای بلند مردمی هستم که نمی‌ توانم آن را تحمل کنم”(جامعه ستیزی ثانویه). آیتم‌ها به یک مقیاس 5 درجه‌ای بستگی دارد(1= مخالفت شدید تا 5= موافقت شدید).

برای بررسی تجربه‌های پیشین یک خیانت قرار دادی، مقیاس تجربی ایجاد شد.از شرکت کننده‌ها خواسته شد در مورد این که آیا درگیر پنج رفتار هستند یا نه(مانند شب را در کنار یک شخص دیگر بگذرانند)در حالی که به یک رابطه‌ی عاشقانه متعهد هستند. شرکت کننده‌هایی که این تجربه را داشته‌اند‌ با عد 1 و شرکت کننده‌هایی که این تجربه را نداشته‌اند‌ با عدد 0 اندازه گیری کرده‌اند. مجموع این امتیاز‌ها مجموع خیانت‌ها را مشخص می‌ کند. مقیاس اهداف در جهت خیانت(جونز و همکاران، 2011) بر اساس 7 آیتم است(1 کد معکوس) با مقیاس 7 درجه‌ای تا -3 پاسخ داده شده(همگی شبیه به هم نیستند) تا 3+(کاملا شبیه به هم). مقیاس اندازه گیری اهداف برای بی وفایی و آیتم‌های نمونه شامل”فکر می‌ کنید چقدر به شریک‌های آینده‌ی خود وفا دار هستید”. در آخر شرکت کننده‌ها احتمالی را گزارش کرده‌اند‌ که شریکشان در 6 فرم‌ رفتار‌های روابط خارج از زناشویی از خیانت استفاده می‌ کنند(باس و شکلفورد، 1997). برای هر نوع از رفتار‌ها، شرکت کننده‌ها احتمالاتی را گزارش کردند(100-0%) که اتفاقاتی که در طول سال آینده پیش می‌ آیند و اگر این اتفاقات در حین رابطه پیش بیایند، آن‌ها رابطه را تمام‌ خواهند کرد.

امتیاز بالاتر نشان دهنده‌ی سطح بالاتر صفت‌های دارک تریاد است(‌ ماکیاول گرایی، خودشیفتگی، جامه ستیزی اولیه و ثانویه) و خیانت(تجربه، قصد، در معرض آسیب). در مطالعه‌ی جاری، میزان اطمینان دارک تریاد: ‌ ماکیاول گرایی:‌ a = .59؛ خودشیفتگی: a = .89؛ جامعه ستیزی اولیه: a = .72؛ جامعه ستیزی ثانویه: a = .72 بود. اندازه گیری خیانت قابل اطمینان: تجربه: a = .62؛ قصد: a = .74 و در معرض آسیب: a = .77 بود.

نتایج مطالعه‌ی 1

همبستگی پیرسون همبستگی‌های مثبتی بین صفت‌های دارک تریاد و خیانت نشان داد. تجارب پیشین در خصوص خیانت مربوط به خودشیفتگی، جامعه ستیزی اولیه و ثانویه بود. تفکرات واهی در مورد خیانت خیالی به صورت مثبت با ماکیاول گرایی، خودشیفتگی، جامعه ستیزی اولیه و ثانویه مرتبط بود. استعداد درک شده به خیانت شریک به طور قابل توجهی به صورت مثبت با خودشیفتگی و جامعه ستیزی اولیه و ثانویه همبستگی دارد. این داده‌ها در جدول 1 نشان داده شده‌اند. هیچ شواهدی مبنی بر وجود هم خطی در بین متغییر‌های مستقل وجود نداشت(همه یVIF < 1.6 ).

تجزیه و تحلیل رگرسیون چند گانه‌ی لینر با صفات دارک تریاد وارد شده به عنوان یک متغییر پیش بینی کننده و بروز خیانت‌های پیشین، قصد درگیری با خیانت و احتمالات درک شده انجام شده که یک شریک به عنوان یک متغییر معیار خیانت کار نخواهد بود. مدل کلی بروز خیانت‌های پیشین را پیش بینی کرده است(F(4, 97) = 3.887, p = .006) و 13.8% واریانس کلی را توضویح داده است(R2 = .138; Adj R2 = .103 ). خودشیفتگی تنها پیش بینی کننده‌ی قابل توجه فردی بود(B = .287, t = 2.678, p = .009)، مانند آن دسته از زناننی که دارای سطح بالای خودشیفتگی بودند که بیشتر تمایل داشتند که خیانت‌های پیشین را گزار کنند.

مدل همچنین تعامل به قصد خیانت را نیز پیش بینی کرده است(F(4, 97) = 14.945, p = .000)، 38.1% از کل واریانس‌ها را توضیح می‌ دهد(R2 = .381; Adj R2 = .356). خود شیفتگی) B = .270, t = 2.972, p = .004)و جامعه ستیزی ثانویه (B = .316, t = 3.215, p = .002) تنها پیش بین کننده‌های فردی قابل توجه بودند. زنانی که دارای سطوح بالای خودشیفتگی و جامعه ستیزی ثانویه بودند بیشتر تمایل داشتند که تعاملات به قصد خیانت را گزارش کنند. در آخر، مدل استعداد خیانت شریک را پیش بینی کرده

(F(4, 97) = 4.450, p = .002)، 15.5% واریانس کلی را نیز توضیح داده است (R2 = .155; Ad R =.120). جامعه ستیزی ثانویه تنها پیش بینی کننده‌ی قابل توجه فردی بود(B = .355, t = 3.093, p = .003)، آن دسته از زنانی که سطح بالای جامعه گریزی ثانویه داشتند گزارش دادندکه بیشتر مستعد خیانت‌ همسر هستند.

بحث مطالعه‌ی 1

مطالعه‌ی 1 نشان می‌ دهد که صفات دارک تریاد هر جنبه از خیانت بررسی شده را پیش بینی می‌ کند. خودشیفتگی و جامعه ستیزی ثانویه با نفوذ ترین صفت‌ها هستند.

جدول 1

آمار توضیحی و همبستگی برای صفات دارک تریاد(‌ ماکیاول گرایی، خودشیفتگی. جامعه ستیزی اولیه و ثانویه) و خیانت(تجربه، قصد و استعداد).

1 2 3 4 5 6 7
1. MA .288** 418**. .536** .100 .386** .159
2. NA .444** .331** .339** .465** .234*
3. PP .403** .210* .433** .208*
4. SP .233* .507** .368**
5. PI .420** .371**
6. II .331**
7. PS
میانگین 62.128 3.961 35.128 25.186 1.177 13.765- 64.333
انحراف معیار 10.353 4.226 9.189 6.310 1.103 7.288 77.809

MA: ماکیاول گرایی، NA: خودشیفتگی، PP: جامعه ستیزی اولیه، SP: جامعه ستیزی ثانویه، PI: تجربه در مورد خیانت پیشین، II: تعامل به قصد خیانت، PS: استعداد شریک برای خیانت.

* p < .05.

‌ ** p < .01.

به خصوص زنان با بالاترین سطح خودشیفتگی که به وسیله‌ی احساس برتری، خودخواهی، عشق بیش از حد به خود و بزرگنمایی شناسایی شده اند(ایموس، 1984؛ راسکین و هال، 1981)، وقوع خیانت‌های پیشین و دوستی به قصد خیانت بالاتری را در آینده گزارش کرده‌اند. این زنان فکر می‌ کنند که می‌ توانند خیانت کنند بدون این که شریکشان به آن پی ببرد و از پی آمد‌هایی که با خیانت مرتبط است دوری کنند(مانند: کشمکش، انتقام، قطع ارتباط و یا آسیب‌های احتمالی). این یافته‌ها نشان می‌ دهد که افرادی که داری سطح بالای خودشیفتگی هستند، بیشتر قدرت ریسک خیانت را دارند(آدامز و همکارن، 2014؛ کمپ بل و همکاران، 2002؛ کرسل و همکاران، 2013).

زنان با سطح بالای جامعه ستیزی گزارش کردند که بیشتر در معرض خیانت قرار دارند و شریکشان بیشترین استعداد برای خیانت به آن‌ها را دارد. تمایل به این تفکر که در معرض خیانت قرار دارند از اینجا سرچشمه می‌ گیرد که این افراد دارای سطح بالایی از جامعه ستیزی بوده و در برقراری ارتباط با دیگران بسایر ضعیف عمل می‌ کنند و این‌ها با جامعه ستیزی و اغفال، ریسک پذیری و خیانت در ارتباط اند(برای مثال: آدامز و همکاران، 2014؛ بوگ من، جانسون، لیونز و ورنون، 2014؛ سریل و همکاران، 2013) پیشتر این‌ها را گزارش داده‌اند. در افرادی که این صفت در سطح بالایی وجود دارد استعداد خیانت امکان دارد که افزایش یافته و تاثیرات منفی مانند اضطراب بیش از حد و عزت نفس پایین داشته باشد(واسیلوا، کوسان، آبراموویتز و کونراد، 2005). این یافته‌ها اهمیت تمایز بین جامعه ستیزی اولیه و ثانویه را برای مطالعات آینده برجسته می‌ کند.

مطالعه‌ی روش 2

شرکت کننده ها

زنان علاقه مند به جنس مخالف(N = 108) در سنین 18-40 سال(M = 20.56, SD = 4.21)‌در مطالعه‌ی 2 شرکت کردند، بیشتر این افراد در زمان مطالعه در یک رابطه‌ی عاشقانه بودند(57.4%). زنانی که خیانت شریک خود را گزارش دادند(5.6%)در مطالعه‌ی جاری تنها 44% شرکت کننده‌ها متعلق به مطالعه یپیشین بودند، 28% آن‌ها در هر دو مطالعه‌ی پیشین و کنونی حضور داشتند. 79.2% افرادی که شریکشان به آن‌ها بی وفا بوده است، گزراش کردند که به رابطه‌ی خود خاتمه داده‌اند. 69.43% شرکت کننده‌ها گزار داده‌اند‌ که هیچ گاه به شریک خود خیانت نکرده‌اند. رابطه‌های رمانتیکی که در مطالعه‌ی جاری به خیانت منجر شدند(3.7%)، مطالعه‌ی پیشین(25.0%) یا هم مطالعه‌ی پیشین و هم مطالعه‌ی کنونی(1.9%). بیشتر زنانی که گزارش کردند در روابط پیشین خود بی وفا بوده اند(60.9%)، گزارش کردند که به رابطه‌ی خود خاتمه نداده‌اند. این شرکت کننده‌ها همگی یا در محوطه‌ی دانشگاه بریتیش دانشجو بوده‌اند‌ و یا به صورت آنلاین به تحقیقات ما پیوسته‌اند.

اصول و روند ها

شرکت کننده‌ها را افرادی تشکیل می‌ دادند که چه به صورت مستقیم خیانت را تجربه کرده اند(خواه خود یا شریکشان بی وفا بوده باشند) و چه خیانت دلیل عمده‌ی اتمام رابطه آن‌ها بوده باشد. شرکت کننده‌ها ماخ IV(کریستی و گیز، 1970)، NPI-16(آمیس و همکاران، 2006) و مقیاس خود ارزیابی جامعه ستیزی لونسون را کامل کردند(لونسون و همکاران، 1995). این اندازه گیری‌ها در فصل 2.2 توضیح داده شده‌اند. در آخر، مشخص شد که زنانی که بالاترین سطح جامعه ستیزی را گزارش داده کرده‌اند، خیانت شریک را شرح داده‌اند. همچنین آن‌ها گزارش کرده‌اند‌ که هرچند در یک رابطه‌ی رمانتیک بوده‌اند‌ اما به فکر انتقام واهی از شریک خیالی بوده‌اند. همچنین شرکت کننده‌ها گزارش کرده‌اند‌ که به رابطه‌ای که در آن به آن‌ها خیانت شده است خاتمه داده‌اند. تمام پاسخ نامه‌ها با 7 مقیاس دسته بندی شده اند(1= اصلا محتمل نیست تا 7= کاملا محتمل است). هر چه امتیاز بیشتر باشد میزان صفت‌های دارک تریاد در شخص بالاتر است و هرچه صفت‌های دارک تریاد بیشتر باشد، احتمال انتقام و یا اتمام رابطه بیشتر است. هر اندازه گیری دارک تریاد در مطالعه‌ی جاری آمار قابل قبول با قابلیت اطمینان را رائه کرده است(‌ ماکیاول گرایی: a = .67؛ خودشیفتگی: a = .72؛ جامعه ستیزی اولیه: a = .89؛ جامعه ستیزی ثانویه: a = .66).

نتایج مطالعه‌ی 2

همبستگی پیرسون همبستگی‌های مثبتی بین صفت‌های دارک تریاد و خیانت نشان داد. تجارب پیشین در خصوص خیانت مربوط به خودشیفتگی، جامعه ستیزی اولیه و ثانویه بود. تفکرات واهی در مورد خیانت خیالی به صورت مثبت با ماکیاول گرایی، خودشیفتگی، جامعه ستیزی اولیه و ثانویه مرتبط بود. استعداد درک شده به خیانت شریک به طور قابل توجهی به صورت مثبت با خودشیفتگی و جامعه ستیزی اولیه و ثانویه همبستگی دارد. این داده‌ها در جدول 2 نشان داده شده‌اند. هیچ شواهدی مبنی بر وجود هم خطی در بین متغییر‌های مستقل وجود نداشت(همه یVIF < 1.7 ).

تجزیه و تحلیل رگرسیون چند گانه‌ی لینر با صفات دارک تریاد وارد شده به عنوان یک متغییر پیش بینی کننده و بروز خیانت‌های پیشین، قصد درگیری با خیانت و احتمالات درک شده انجام شده که یک شریک به عنوان یک متغییر معیار خیانت کار نخواهد بود. مدل کلی بروز خیانت‌های پیشین را پیش بینی کرده است.

مدل کلی تمایل به جست و جوی خیانت علیه یک شریک(F(5, 100) = 4.745, p = .001) را پیش بینی می‌ کند، 19.2% واریانس کلی توضیح داده شده است(R2 = .192; Adj R2 = .151). جامعه ستیزی ثانویه تنها پیش بینی کننده‌ی فردی قابل توجه بود(B = .281, t = 2.370, p = .020)، آن دسته از زنانی که دارای سطح بالایی از جامعه ستیزی بودند بیشتر تمایل داشتند که خیانت علیه شریک را گزارش کنند. مدل احتمال خیانت مستقیم را گزارش کرده است(F(5, 100) = 3.346, p = .008)، 14.3% کل واریانس را توضیح داده است()(R2 = .143; Adj R2 = .101 و احتمال خیانت غیر مستقیم به شریک(F(5, 100) = 2.317, p = .049)، 10.4% کل واریانس را توضیح می‌ دهد(R2 = .104; Adj R2 = .059). پیش بینی‌های فردی قابل توجهی پدید نیامده است.

مدل کلی احتمال انتقام علیه رقیب زن را پیش بینی می‌ کند(F(5, 100) = 8.913, p = .000)، 30.8% کل واریانس را توضیح داده است(R2 = .308; Adj R2 = .274). جامعه ستیزی ثانویه ((B = .263, t = 2.403, p = .018) و موقعیت‌های مرتبط(B = _.280, t = _3.268, p = .001) پیش بینی کننده‌های فردی قابل توجهی بودند. آن دسته از زنانی که سطح بالایی از جامعه ستیزی دارند بیشتر تمایل به انتقام از رقیب دارند. مدل همچنین انتقام از یک رقیب زن را به صورت مستقیم پیش بینی کرده است(F(5, 100) = 5.752, p = .000)، 22.3% کل واریانس را توضیح می‌ دهد(R2 = .223; Adj R2 = .185) و انتقام غیر مستقیم علیه یک رقیب(F(5, 100) = 5.474, p = .000)، 21.5% کل واریانس را توضیح می‌ دهد(R2 = .215; Adj R2 = .176). وضعیت‌های مرتبط یک پیش بینی کننده‌ی فردی قابل توجه بود؛ شرکت کننده‌های زن بیتر تمایل به انتقام مستقیم دارند(B = _.325, t = _3.579, p = .001) یا انتقام غیر مستقیم(B = _.225, t = _2.460, p = .016). در آخر، مدل تمایل افرادی که خیانت کرده‌اند‌ در خصوص اتمام رابطه را پیش بینی نکرده است(5, 100 = 1.109, p = .360; R2 = .053; Adj R2 = .005).

بحث مطالعه 2

در صورت کلی، صفات دارک تریاد تمایل برای انتقام علیه شریک یا رقیب از طریق شیوه‌ی مستقیم یا غیر مستقیم را پیش بینی می‌ کند. انتقام واهی می‌تواند دسته‌ای از پی آمد‌ها مانند آسب دیدن روابط، عذاب وجدان، از دست دادن موقعیت اجتماعی و به خطر افتادن امنیت شخصی را به دنبال داشته باشد(بون و همکاران، 2011؛ کوت-مک‌کنلی و همکاران، 2001؛ فیتنس، 2001). از این رو تمامی رفتار‌هایی که مربوط به صفات دارک تریاد است ممکن است باعث به وجود آمدن حس‌های منفی مانند عذاب وجدان، عصبانیت بشود(وسلکا و همکاران، 2014). این احساس به نوبه‌ی خود باعث به وجود آمدن احساس خلا و پوچی در فردی می‌ شود که به انتقام فکر کرده و یا انتقام گرفته است(جوهانسون و همکارن، 2013) این حس‌ها نیز نشان دهنده‌ی سطح بالای صفات دارک تریاد است.

جامعه ستیزی ثانویه تنها صفت دارک تریاد قابل توجه فردی است که احتمال تمایل به انتقام علیه شریک یا رقیب را پیش بینی می‌ کند. این تمایلات می‌ تواند نشانه این باشد که فرد تحت تاثیر صفت جامعه ستیزی این رفتار‌ها را از خود نشان داده است. این رفتار‌ها می‌ توانند به نوبه‌ی خود پی آمد‌های مثبت و منفی نیز به همراه داشته باشند(فریگان و همکاران، 2000) و این رفتار‌های خطر آفرین باعث به وجود آمدن جامعه ستیزی ثانویه به جای جامعه ستیزی اولیه می‌ شود(دین و همکاران، 2013). به طور خاص، جامعه ستیزی ثانویه ارتباط نزدیک تری با ضروریت منفی دارد، گرایش برای شیوه‌ی ضربه‌ای تاثیرات منفی سطح پایین(مانند پریشانی برای دنبال کردن خیانت همسر) از نشانه‌های جامعه ستیزی اولیه است(آنستیس، آنستیس و جوینر، 2009). به علاوه، تحقیقات پیشین نشان می‌ دهد که جامعه ستیزی به صورت مثبت با انتقام احساسی و به صورت منفی با بخشش در ارتباط است(گیامارکو و ورنون، 2014). این هنوز مشخص نیست که چرا صفات دارک تریاد نمی‌ توانند تعیین کننده‌ی مشخصی برای انتقام مستقیم و یا غیر مستقیم باشند.

موقعیت‌های مرتبط می‌ تواند باعث شود که یک زن به انتقام واهی به صورت مستقیم و یا به صورت غیر مستقیم ترغیب شود. این می‌ تواند منجر به سختی تمرکز بر روی ارتباطات پیشن شود. به طور خاص، زنانی که در یک رابطه هستند ممکن است نتیجه بگیرند که شریک رمانتیک آن‌ها تمایلی به خیانت ندارد و در نتیجه تمایل دارند که رقیب را سرزنش کنند. به علاوه، تحقیقات نشان می‌ دهد که تمامی زن‌ها در مقابل خیانت یک واکنش از خود نشان نمی‌ دهند. تحقیقات پیشین نشان داده است زنان متاهل نسبت به زنان مجرد رفتار متفاوت تری در مقابل خیانت از خود نشان می‌ دهند.

جدول 2

آمار توصیفی و همبستگی صفات دارک تریاد (ماکیاول گرایی، خودشیفتگی، جامعه ستیزی اولیه و ثانویه) و تمایل به هدف قرار دادن یک رقیب.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11
1. MA .468** .596** .442** .279** .172 277** .367** .223* .341** .131
2. NA .650** .404** .238** .238* .194* .247* .226* .293** .083
3. PP 620** .268** 344** .294** .431** .334** .344** 055.
4. SP .373** .254** .235* .381** .272** .299** .037
5. RP .577** .518** .631** .529** .567** .152
6. DP .238* .495** .692** .332** .149
7. IP .390** .166 .543** .187
8. RR .756** .715** .013-
9. DR .534** .050
10. IR 035.-
11. ER
میانگین 72.16 3.22 29.71 22.29 3.50 3.63 2.66 3.49 3.62 3.39 5.74
انحراف استاندارد 11.61 2.79 8.62 4.76 2.12 2.18 1.91 2.23 2.23 2.22 1.71

MA: ماکیاول گرایی، NA: خودشیفتگی، PP: جامعه ستیزی اولیه، SP: جامعه ستیزی ثانویه، RP: هدفت قرار دادن یک شریک، DP: هدف مستقیم قرار دادن یک شریک، IP: هدف غیرمستقیم قرار دادن یک شریک، RR: هدف قرار دادن یک رقیب، DR: هدف مستقیم قرار دادن یک رقیب، IR: هدف قرار دادن غیر مستفیم یک رقیب، ER: تمایل به اتمام یک رابطه.

* p < .05.

** p < .01.

بحث کلی

مطالعه‌ی جاری تاثیرات صفات دارک تریاد را بر روی خیانت و انتقام واهی بررسی می‌ کند(مانند: آدامز و همکاران، 2014؛ کمپ بل و همکاران، 2002)، صفات دارک تریاد با بروز خیانت‌های بزرگتر گذشته مرتبط است. به علاوه، صفات دارک تریاد تمایل به خیانت را پیش بینی می‌ کند، یک یافته‌ی پیشین تنها به یک رفرنس صفت دارک تریاد اشاره می‌ کند(‌ ماکیاول گرایی، بریور و آبل، 2015). از این رو، ارتباط بین صفات دارک تریاد و خیانت، باعث بازتاب انگیزه برای ارتباط‌های خارج از رابطه‌ی زناشویی با روابط جنسی است. به علاوه، یافته‌ها نشان می‌ دهند که صفات دارک تریاد با استعداد شریک برای خیانت نیز مرتبط است. این گونه افراد‌ هم مستعد تمایل به خیانت هستند و هم می‌ توانند به راحتی از چهار چوب‌ها گذر کنند. این افراد حتی با وجود رابطه‌ای رمانتیک هم می توانند ارتباط خود را به خیانت میل دهند. تحقیقات اخیر بروی پی آمد‌های دارک تریاد و خیانت گسترده و تاثیر آن انجام شده است(آبل، لیونز و بریور، 2014).

تحقیقات اخیر نشان می‌ هد که جامعه ستیزی بر روی بر خی از ارتباط‌ها تاثیر می‌ گذارد که با رفتار مرتبط هستند. همچنین تفاوت‌های بین جامعه ستیزی اولیه و ثانویه نیز برجسته سازی شده‌اند‌ که به وسیله تحقیقات اخیر پیش بینی نشده بودند(کارپ من، 1941، 1948). جامعه ستیزی اولیه با سردی احساسی و احساس پوچی شناسایی می‌ شود. جامعه ستیزی ثانویه تحت تاثیر فاکتور‌های محیطی و ارثی قرار دارد و بر اساس اضطراب بیش از حد، اجتناب از تعامل اجتماعی، ایجاد خطر، واکنش شدید شناسایی می‌ شود(آنستیس، آنستیس و جونیور، 2009؛ بلک بارن و لی ایوانس، 1985؛ دین و همکارن، 2013). مطالعه‌ی جاری و مطالعات پیشین بروی این موضوع که آیا تنها جامعه ستیزی نوع اول است که بروی روابط تاثیر می‌ گذارد و یا نه جامعه ستیزی نوع دوم نیز می‌ تواند تاثیر گذار باشد، تحقیق کرده‌اند.

در مجموع، صفات دارک تریاد، تمایل به یک رنج از انواع خیانت‌ها را پیش بینی می‌ کند. تحقیقات پیشین نشان می‌ دهند که شخصیت انسان بر روی تمایلات او به خیانت تاثیر می‌ گذارد(شپرد وبون، 2012). با این وجود، چه در تحقیقات پیشین و چه در تحقیقات کنونی این مساله بسیار مهم است که کدام نوع از واکنش‌های شخصیتی مربوط به کدام نوع از صفات سه گانه‌ی دارک تریاد است. همین موضوع باعث شده است که محققان به دقت بروی رفتار شرکت کننده‌ها دقت کنند و با توجه به بررسی‌های انجام شده در نهایت تشخیص دهند که کدام رفتار مربوط به کدام یک از این سه صفت است. برای مثال، آلکسی تایمیا هرچند با جامعه ستیزی نوع دوم مرتبط است، با جامعه ستیزی نوع اول ارتباطی ندارد(لاندر، لوتز-زویس و گودنایت، 2012). از این رو زنانی که سطح بالایی از جامعه ستیزی نوع دوم دارند امکان دارد کمتر از خود برای بخشش دیگران تمایل نشان دهند.

تنها جنبه‌ای که صفات دارک تریاد نمی‌ توانند پیش بینی کنند، تمایل به جدایی در رابطه‌ای است که شریک در آن خیانت کرده است. این بدان معنا است که شاید افرادی که دارای صفات دارک تریاد هستند بیشتر تمایل دارند که شریک خود را ترک کنند به جای این که وارد یک رابطه‌ی رمانیتک جدید شوند(کمپ بل و همکاران، 2002). با این وجود، زنان شاید تمایل داشته باشند با شریک خود باقی بمانند. برای مثال، افرادی که در یک رابطه هستند و مدام اشتباه می‌ کنند اما بعد از رابطه بخشیده می‌ شوند، تمایل دارند که در آن رابطه باقی بمانند. این رابطه شاید در بین افرادی پیش بیاد که دارای ‌ ماکیاول گرای دارند و یا برای اهداف خود به دنبال جلب حمایت شخصی هستند(لیری و همکاران، 1986). به علاوه، تحقیقات آیده باید بری این موضوع تاکید داشته باشند که در نوع رفتار افرادی که صفت‌های دارک تریاد متفاوت دارند، اختلافاتی وجود دارد و مثل هم نیستند. بریا مثال زنانی که دارای جامعه ستیزی نوع دوم هستند تمایلی ندارند با مرد‌هایی ارتباط برقرار کنند.

تمامی مطالعات بر روی این موضوع تمرکز دارند که صفات دارک تریاد می‌ توانند تاثیرات متفاوتی بر روی انسان‌های مختلف داشته باشند. البته باید این موضوع را در نظر داشت که تنها این صفات بروی شخصیت فرد تاثیر نمی‌ گذارد. بلکه جنبه‌های دیگری مانند موقعیت‌های اجتماعی و رفتاری و خانوادگی نیز تاثیرات عمده‌ای دارند. این اختلالات می‌ توانند بروی روابط نیز تاثیر گذار باشند. روابط در افرادی که دارای صفات دارک تریاد هستند دست خوش تغیراتی می‌ شود که به خاطر وجود این صفت‌ها است(گرول و همکاران، 2012؛ هولدن، وییلر و مرجانویک، 2012). تمامی تحقیقات(حتی تحقیقات آنلاین) همگی بروی افرادی انجام شد که با زبان انگلیسی صحبت می‌ کنند. همچنین این تحقیقات تنها در یک کشور انجام شده است که به بررسی صفات دارک تریاد اهمیت می‌ دهند. برای مشمول کردن این مطالعات خودشیفتگی و جامعه ستیزی نوع دوم تاثیرات عمیق تری بروی نتیجه‌ی اندازه گیری‌ها داشت. صفات دارک تریاد همچنین هر کدام از فرم های خیانت واهی را پیش بینی می‌ کند. جامعه ستیزی ثانویه تنها صفت دارک تریادی بود که به عنوان پیش بینی کننده‌ی روابط انتقامی قابل توجه بود.

ملاقات با خویشتن

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *