تقریباً به طور اصولی، به نظر میرسد ویژگیهای شخصیتی خصوصیات روانشناختی ماندگار هستند. این ویژگیها تعیین میکنند که فرد در حال حاضر، و شاید فردا یا حتی یک سال بعد، به کدام روش مشخص تفکر و رفتار خواهد کرد. در واقع تحقیقات پیرامون رشد شخصیت در طول زمان نشان داده است که، حداقل در بزرگسالی، درجهبندیهای نسبی افراد در ویژگیها مانند برونگرایی، توافقپذیری و باوجدانی، نسبتاً پایدار است.
در عین حال واضح است که شخصیت افراد در طول زندگی، از دوران کودکی تا سنین بالاتر، به تدریج تحول مییابد و احتمال تغییر مطابق رویدادهای مهم زندگی مانند روابط عاطفی را دارد. افراد حتی ممکن است قادر به تغییر جنبههایی از شخصیت خود با خواست خودشان باشند.
با اینکه ویژگیها نشان دهندۀ پایداری در طول زمان هستند، قطعاً شخصیت میتواند تغییر کند، و روانشناسان همچنان در جستجوی چرایی، چگونگی و زمان وقوع این امر هستند.
در این صفحه میخوانیم:
شخصیت چگونه با بالا رفتن سن تغییر میکند؟
تغییر ارادی شخصیت
چه چیزی شخصیت را شکل میدهد؟
شخصیت چگونه با بالا رفتن سن تغییر میکند؟
آیا ویژگیهای یک دختر نوجوان درونگرا، سختکوش و مهربان، همچنان در 55 سالگی او نیز با او هستند؟ آیا یک پدربزرگ دارای صراحت کلام و زودجوش همیشه اینگونه بوده است یا طی سالها رشد کرده است؟ یک روش پاسخ دادن به این سوالها میتواند با آری و خیر باشد.
روانشناسانی که دادههای شخصیتهایی را که چندین دهه از هم فاصله دارند تجزیه و تحلیل کردهاند، شواهدی هم برای پایداری و هم برای تغییر پیدا میکنند. به عبارت دیگر، مردم غالباً در طول زمان تغییر چشمگیری نمیکنند و همانند خودشان هستند و اگر برونگرا یا روانرنجور باشند به احتمال زیاد این صفات در آنها پررنگتر هم میشود.
اما به طور کلی روندی نیز وجود دارد که نشان میدهد برخی ویژگیها در افراد با گذر زمان کمرنگتر یا پررنگتر میشود.
شخصیت در بزرگسالی به چه روشهایی تغییر میکند؟
به طور خلاصه، به نظر میرسد که افراد در طول زمان به روشهایی که در آزمونهای شخصیت نشان داده میشود، بالغ یا از نظر اجتماعی سازگارتر میشوند. دادههای شخصیتی که ابتدا در جوانی و سپس در 50 سال بعد گردآوری شدهاند نشاندهندۀ افزایش در ویژگیهایی مانند آرام بودن (که گمان میرود مرتبط با ثبات عاطفی باشد) و حساسیت اجتماعی (مرتبط با توافقپذیری) بودهاند. مطالعات دیگر شواهدی یافتهاند مبنی بر اینکه در گذر زمان خوشیفتگی به طور متوسط کاهش مییابد.
چگونه شخصیت در زمان رشد ما تغییر مییابد؟
مطالعات حاکی از آنند که احتمال نشان دادن نمایههای ویژگی متمایزتر در کودکان همگام با بزرگ شدن آنها بیشتر است. تحقیقاتی که شامل نوجوانان و جوانان هستند بیثباتی شخصیت در طول زمان را نشان میدهند: برای مثال در سالهای نوجوانی به طور متوسط پسرها ممکن است باوجدانی کمتری داشته و دخترها از نظر عاطفی ثبات کمتری داشته باشند ولی این ویژگیها در هردو با رسیدن به بزرگسالی افزایش پیدا میکند. توافقپذیری نیز به نظر افزایش پیدا میکند.
آیا شخصیتها پس از رویدادهای مهم زندگی تغییر مییابند؟
این احتمال وجود دارد. برخی تحقیقات نشاندهندۀ کاهش کلی توافقپذیری در میان تازهعروس و دامادها هستند. همچنین شوهران به طور متوسط برونگرایی کمتر و باوجدانی بیشتری را نشان داده و زنان کاهش پذیرندگی و روانرنجوری را نشان دادند. کارهای گذشته همچنین اولین روابط بلندمدت را با کاهش جنبههای روانرنجوری مرتبط دانستهاند.
تغییر ارادی شخصیت
افراد میتوانند در طول سالهای سرشار از تجربه به دلایل مختلف تکامل یابند. اما فردی که میخواهد باوجدانتر یا توافقپذیرتر، یا کمتر خودمتمرکز و روانرنجور شود و بخواهد این کار را در سریعترین زمان ممکن انجام دهد چطور؟ تحقیقات اخیر دلایلی برای امیدوار بودن به احتمال تغییر شخصیت عمدی و خودهدایتگر ارائه میدهند، اگرچه این امر صرفاً با خواست تغییر رخ نخواهد داد.
آیا میتوانید شخصیت خود را تغییر دهید؟
ممکن به نظر میرسد. چندین ویژگی از ویژگیهای پنجگانۀ بزرگ، از جمله برونگرایی، باوجدانی و توافقپذیری، نسبت به تغییر ارادی رهنمودپذیر به نظر میرسند. این کار را میتوان برای مثال از طریق سلام دادن عمدی به افراد جدید (برای برونگرایی) انجام داد اگرچه تداوم داشتن در این امر بسیار مهم است. روانرنجوری (یا ثبات عاطفی) نیز ظاهراً تغییرپذیر است، چه از طریق کلاسهای خاص و چه از طریق یک روش تغییر قدیمی: رواندرمانی.
تغییر ویژگیهای شخصیتی میتواند با چه سرعتی رخ دهد؟
برخی مداخلات مورد استفاده برای قادر ساختن افراد به تغییر شخصیت خود در مقیاس چند ماهه آشکار شده است. اما تحقیقات اخیر حاکی از آنند که حتی یک مداخلۀ دو هفتهای مبتنی بر گوشی هوشمند میتواند برای افزایش جنبۀ خاصی از شخصیت مانند خودانضباطی، حداقل در کوتاهمدت، کافی باشد.
آیا افراد دارای اختلالات شخصیتی قادر به تغییر هستند؟
بله. در حالی که اختلالات شخصیتی به عنوان الگوهای بلندمدت تفکر و رفتار ناسازگار در نظر گرفته میشوند، شواهدی وجود دارد که با گذشت زمان، علائم اختلال شخصیتی میتواند کاهش یابد، حتی اگر برخی از آسیبهای روانی و اجتماعی باقی بماند. در برخی موارد تراپی میتواند در بهبود عملکرد مفید باشد: برای مثال، رفتاردرمانی دیالکتیکی رویکردی است که عموماً برای درمان اختلال شخصیت مرزی استفاده میشود.
چه چیزی شخصیت را شکل میدهد؟
همچنانکه دربارۀ زمان و روشهای رشد شخصیتها میآموزیم، هنوز پرسشهایی در مورد اینکه دقیقاً چه چیزی مجموعۀ خاصی از ویژگیها را به یک فرد میدهد، وجود دارد. مانند سایر ویژگیهای روانشناختی، ویژگیهای شخصیتی تحتتاثیر ژنهای فرد و همچنین عوامل دیگر قرار میگیرند، و نه لزوماً آن عواملی که در ذهن داریم.
چه چیزی به تفاوت در شخصیتها منجر میشود؟
نظریات بسیاری در طول قرنها ارائه شده است و هنوز هم اختلاف نظر وجود دارد. اما تحقیقات علمی معاصر نشان میدهد که بخشی از تفاوتهای شخصیتی توسط ژنهای افراد توجیه میشود، بخش کوچکی از آن به تأثیرات محیطی مشترک در یک خانواده، مانند والدین مرتبط است، و بسیاری از تفاوتها ناشی از بسیاری از عوامل رشد غیرژنتیکی دیگر است. برخی از نظریهپردازان اظهار نظر میکنند که تغییرات نقش اجتماعی همگام با رشد به روشهای قابل توجهی بر شخصیت تأثیر میگذارد.
چقدر از تفاوتهای شخصیتی ژنتیکی هستند؟
برآوردها حاکی از آن است که میزان تفاوت بین افراد (یا واریانس) در درجهبندی شخصیتی که میتواند به ژنها نسبت داده شود (وراثتپذیری شخصیت) کمتر از نصف است. یک تجزیه و تحلیل در سال 2015 تخمین کلی 40 درصد را ارائه کرد، اگرچه بسته به نوع پژوهش متفاوت بود. این ارقام بر اساس مطالعات دوقلوها و سایر رویکردها برای بررسی سهم عوامل ژنتیکی و غیرژنتیکی است. مطالعات انجمن ژنوم گسترده (GWAS) اکنون برای کشف ارتباطات خاص بین بسیاری از تفاوتهای ژنتیکی کوچک و ویژگیهای افراد استفاده میشود.
آیا ترتیب تولد بر شخصیت اثر میگذارد؟
علیرغم ایدههای رایج و نظریهپردازیهای روانشناختی در مورد تأثیرات فرزند اول بودن، «کودک» خانواده یا فرزند وسط بودن، مطالعات اخیر هیچ شواهدی مبنی بر اینکه ترتیب تولد نقش مهمی در شکلگیری شخصیت ایفا میکند نشان نمیدهند. تحقیقات روی صرفاً کودکان نیز تفاوت اندکی بین شخصیت آنها و دیگران پیدا کردهاند.